برگه:TarikhMoaserIran.pdf/۴۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

هر چند یک بار نیرویی برای دفع آنها بفرستند ولی با این همه کوششها نمی‌توانست ایشان را فرمان‌بردار خود کند.

آذربایجان نیز که در سیاست و اقتصاد مهم‌ترین ایالت ایران بود همواره میدان تاخت و تازه چادرنشینان دیگر بشمار میرفت و کم می‌شد امنیت کامل در آن ایالت بزرگ برقرار باشد. در جنوب و مغرب آن سرزمین کردها و طوایف چادرنشین آسوری یا کلدانی نصرانی که بایشان «جلو» می‌گفتند و در شمال چادرنشینان شاهسون با یک‌دیگر در زدوخورد بودند و گاهی مردم شهرها گرفتار کشتار و تاراج این دسته یا آن دسته می‌شدند و گاهی هم زدوخورد در شهرها درمی‌گرفت.

در گیلان هم طوایف مختلف در برخی از نواحی سرکشی می‌کردند و مخصوصاً طالشی‌ها دعوی خودسری داشتند و اتباع و پیروان میرزاکوچک‌خان که بنام جنگلی معروف شده بودند چند سال رابطهٔ آن سرزمین را با حکومت مرکزی گسسته بودند و سفرایی از مرکز بآنجا و از آنجا بمرکز می‌آمدند.

در مازندران نیز برخی از نواحی بود که کمتر روی آسایش و امنیت بخود می‌دید و مخصوصاً ناحیهٔ سوادکوه مسکن طوایفی بود که چندین بار سرکشی و فتنه‌جویی کرده بودند.

استراباد یکی از ناامن‌ترین نواحی ایران بود زیراکه ترکمانان مخصوصاً طوایف یموت و کوکلان و تکه مدتهای مدید بهیچ‌وجه فرمان‌بردار حکومت مرکزی نبودند و پیوسته در حال طغیان و دزدی و راهزنی بسر میبردند و همیشه در راه خراسان در کمین کالا و راهگذر بودند و نه‌تنها از کشتار و تاراج باک نداشتند بلکه زن و کودک را اسیر می‌کردند و با خود می‌بردند و ازیشان بهره‌مند می‌شدند.

در خراسان نیز که ظاهراً امن‌ترین و آرام‌ترین ناحیهٔ ایران بود همواره چادرنشینان سرکش غارتگر در نواحی مختلف در تاخت‌وتاز بودند و در برخی از نواحی مخصوصاً کردان بجنورد و قوچان فرمان‌بردار حکومت مرکزی نبودند و چادرنشینان دیگر از نژاد هزاره

۲۸