برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۳۹۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۳۹۳ —

ممکن است برای او خطرناک شود زیرا که شاپور ذوالاکتاف تا کنون لشکر خود را بمیدان نیاورده و دست‌نخورده و تازه‌نفس نگاه داشته و البته امروز کار تسخیر طیسفون و محاربه با ایرانیان بدان سهولت که طراژان و سپتیم سور انجام دادند نیست بلکه کمال صعوبت و مخاطره را دارد لهذا مصلحت چنان دید که مراجعت کند و از خیالاتی که پیش خود کرده صرف‌نظر نماید لکن بمحض اینکه بنای رجعت را گذاشت لشکریان ایرانی هم شروع بتعاقب و مزاحمت او نمودند خسارتها وارد آوردند و بالاخره در نزدیکی سامره زدوخورد شدیدی واقع شد و ژولین تیر خورده بهلاکت رسید (سنه ۳۶۳) و قبل از جان‌دادن مدتی با بنده‌های خویش صحبتهای فلسفی کرد و بعدها حکایت کرده‌اند که وقتی دید تیر خورده و کارش گذشته خطاب بحضرت عیسی نموده و گفت جلیلی آخر تو پیش بردی.

بعداز مرگ ژولین لشکریان روم یکنفر از صاحبمنصبان را بامپراطوری برداشتند و او ژوین[۱] نام داشت و چون دید از دست پادشاه ایران بسلامت نخواهد رهائی بافت با او بمصالحه پرداخت و تمام ولایاتی را که دیوکلسین از نرسی گرفته بود به شاپور ذوالاکتاف مسترد ساخت و لشکر خود را بازگردانید لکن همان اوقات در خاک آسیا درگذشت.

والانتی‌نین و والانس - لشکریان روم بعد از ژوین صاحب منصب دیگری را که والانتی‌نین[۲] نام داشت امپراطور کردند و او برادر خویش والانس[۳] را با خود شریک نمود. خود در سمت مغرب در شهر میلان اقامت کرد و والانس را در مشرق در قسطنطنیه برقرار نمود.

والانتی‌نین مردی جنگی و شجاع و تندخو و خونخوار بود. بتقصیرهای جزئی مردم را محکوم بقتل میکرد. مالیات بلاد را افزود و در اخذ آن شدت عمل زیاد بخرج داد و جزء عمده سلطنت خود را بدفع و حرب قبایل وحشی گذراند و در ضمن همین لشکرکشبها درگذشت (۳۷۵) و پسر جوان او که گراسین[۴] نام داشت در مغرب جانشین او شد و پسر کوچک‌ترش والانتی‌نین دوم بعنوان اگوست برقرار گردید.

اما والانس که در سمت مشرق حکمرانی میکرد بی‌رحمی و بی‌کفایتی کامل از خود ظاهر نمود و نتوانست مملکت را محافظت نماید و از قبایل و دستجات غارتگر جلوگیری کند.

در آن زمان طائفه گت از طوایف ژرمن که در جلگه واقع در شمال رود دانوب سکنی گرفته بودند دچار حملات و فشار طائفه دیگر از وحشیان آسیا که هون[۵] خوانده میشدند گردیدند و یکدسته از آنها که معروف به ویزیگت[۶] یعنی گتهای غربی میباشند قصد مهاجرت کرده از امپراطور والانس اجازه گرفتند که در خاک دولت روم اقامت اختیار کنند. امپراطور قبول کرد که آنها را بپذیرد و آذوقه بآنها بدهد و آنها هم راضی شدند که حربه‌های خود را تسلیم نمایند و اطفال خویش را بطور گروگان بدهند (۳۷۵). پس سیصد هزار نفر از قبایل ویزیگت از رود دانوب عبور نمودند و داخل خاک روم شدند اما چون گماشتگان امپراطور با ایشان خوب رفتار نکردند بنای تاخت و تاز گذاشته تا نزدیک قسطنطنیه را غارت نمودند. والانس درصدد جلوگیری و محاربه ایشان برآمد ولی مغلوب و مقتول گردید (۳۷۹).

تئودوز - بعد از والانس گراسین در امپراطوری تنها ماند و چون نگاهداری مملکت را از عهده خود خارج میدید تئودوز[۷] را که از صاحبمنصبان بود عنوان اگوست داد و بحکمرانی مشرق فرستاد و او با لشکریان بمحبت رفتار کرد و آنها را در تحت نظم درآورد. پس از آن بدفع قبایل گت پرداخت و با آنها هم مرافقت و مجامات را ترجیح داد و ولایات جنوب دانوب را بایشان واگذار کرده آنها را وادار نمود باینکه جزء لشکر امپراطوری در ازاء مزد و انعام قبول خدمت کنند و باینواسطه چهل هزار نفر از طائفه گت داخل لشکر روم شدند.

اما گراسین که در جانب مغرب حکمرانی میکرد محبوب واقع نشد و کم‌کم کار بجایی رسید که لشکریان بر او عصیان کردند و سردار خود را که ماکسیم[۸] نام داشت امپراطور خواندند و او با گراسین بمجادله پرداخت و گراسین درین هنگامه مقتول شد. بعد از آن ماکسیم بایطالیا آمد و متعرض والانتی‌نین گردید. تئودوز بحمایت او برخاست و ماکسیم را گرفته بقتل رسانید.


  1. Jovien
  2. Valentinien
  3. Valens
  4. Gracien
  5. Huns
  6. Wisigoths
  7. Théodose
  8. Maxime