بلعمی چند تن بودهاند و با آنکه بلعمی این ترجمه را بچند تن برگذار کرده است، چه متصور نیست یک نسخه که از دست یک شخص بیرون آمده باشد این اختلاف فاحش را دارا باشد، در صورتی که به هیچوجه دلایلی در دست نداریم که جز بلعمی بلعمی دیگر بترجمهٔ این کتاب پرداخته باشد و بعد از ترجمه بلعمی دلیل نداشته است که دیگران با موجود بودن آن کتاب از نو بترجمهٔ آن دست بزنند و نیز معقول لیست که در زیر دست بلعمی چند نویسنده بعبارات مختلف آن را مسوده کرده باشند. پس علت این همه اختلافات چیست؟
وقتی شخصی متتبع این نسخ را میبیند، ملتفت میشود که تصرفات بیرویه نساخ و حاشیهنویسان در امتداد قرون عدیده چه بلاها بر سر آثار قدما آوردهاند، و ازینرو یعنی بعد از مسلم داشتن اینکه همهٔ این نسخهها فسخ و نسخ نسخهٔ اصلی بلعمی است، میتوان عقیده بعضی از محققان را قبول کرد که اشعار شاهنامه بندرت با اصل گفتهٔ فردوسی مطابقت میکند، مگر اشعاری که در کتب متفرقه بتوالی و تواتر نقل شده و از آنرو در حافظهها بصورت صحیح باقی مانده باشد. بالجمله هرچه بنسخ قدیمتر بالا میرویم عبارات فارسی اصیلتر و لغات فارسی زیادتر دیده میشود و گاهی هم لغات عربی دیده میشود که در نسخ بعد آنها را بفارسی برگردانیدهاند ولی غلبه با قدیمی بودن لغات و ترکیبات فارسی است.
معلوم میشود که نسخههای قدیمی بسبب کهنگی و اندراس دارای افتادگیها و سقطاتی میشده و ناسخی که بعد آن را مینوشته بجای آن سقطات و افتادگیها چیزی از خود گذارده و یا اگر فاضل بوده از روی اصل عربی جمله یا صفحه یا سطری را بار دیگر ترجمه کرده و بجای اصل گذاشته، و در همین بینها هر کسی نسخهٔ از آن را میخوانده است در حواشی از روی محفوظات و اطلاعات خود چیزی افزوده و ناسخی که بعدها نسخه دیگری را از روی این نسخه مینوشته آن حواشی
۸