برگه:TarikheBalami1.pdf/۱۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مطلب بر سر ترجمه طبری بود، نسخه ای که در دست بنده است و آن را ماخذ و متن کتابی که بامر وزارت جلیلهٔ معارف دست اندر کار اصلاح هستم، قرار داده‌ام، نسخه‌ایست بخط ثلث و نسخ آمیخته و کاغذ ستبرخان بالغ و جدول قرمز و سرفصل‌های طلای تشعیردار و اوراق آخر آن از بین رفته و تاریخ ندارد. لیکن از روی خط و رسم املا و مهرهایی که در حواشی کتاب زده‌اند، می توان حدسی قرین بیقین زد که در حدود سال ششصدم تا هفتصد و پنجاهم هجری نوشته شده است. این کتاب با متن عربی از باقی نسخ بیشتر شباهت دارد این افتاده زیاد دارد و اگر چه مغلوط هم هست ولی همین مغلوط بودن آن می‌رساند که کاتب سعی داشته است، عین عبارت نسخه قدیمی را که در دست داشته محفوظ دارد و بنا بهمین نظر غالباً عباراتی را عیناً ضبط کرده که باندک توجه اصل عبارت روشن می‌شود و با مقابله و مراجعه بعربی می‌توان صحت آن را دریافت و ما از روی این نسخه که ممسوخ اصل است، می‌فهمیم که نسخ بعدتر از آن چند بار بیشتر از آن مسخ شده است، از جمله درین کتاب عبارات و ترکیبات و لغات کهنه فارسی یافت می شود که در نسخهٔ مورخ ۸۳۴ و نسخهٔ مورخ ۹۹۹ و نسخ دیگر در همین حدود و نسخ بی‌تاریخ دیگر اثری از آن عبارات و لغات نیست. منجمله در نسخه قدیم: دروفدعاد که به مکه آمده‌اند در موقعی که قبل از خدا میخواهد که آنها را از خشکسالی رهایی بخشد گوید: «یا رب ما را ببارانی ارزانی دار و فراز و هامون تر کن و ما را اسیراب مکن». و الف سیراب بنظر میرسد که الف نفی باشد بمعنی نفی سیرابی یعنی عطش. و در سایر نسخ این جمله بهیچوجه دیده نمی‌شود. منجمله نسخهٔ آقای نفیسی که در (۸۳۸) نوشته شده و از نسخ معتبر است، گوید: من برای حاجت آمده‌ام باران خواهم از بهر فوم خویش که از تشنگی و گرسنگی هلاک شدند. و باز در قصه یوسف جایی که زلیخا زنان را برای نمودن یوسف مهمان کرد گوید: «پس این زنان گفتند: حاش لله

۱۳