برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۱۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۰

مغلوب و رستم‌خان قولّلر آقاسی ثبات قدم ورزیده با احمد‌خان توپچی‌باشی و جمعی از اعیان و کبار دولت مقتول گشتند و تمامی توپخانه و اسباب اهل اردو بتصرّف افغان درآمده بقیةالسّیف وارد شهر اصفهان و بنای سیبه‌بندی در دروب و محلّات گذاشتند بعد از دو روز محمود آمده فرح‌آباد را برای نزول اختیار و از پشت سیبها آغاز کیر و دار نمود و در غرهٔ جمادی‌الاخری سنه ۱۱۳۴ مطابق بارس ئیل اتفاق افتاد

در بیان کیفیت محمود غلجهٔ باصفهان در ابتدای سال پر اختلال سنه ۱۱۳۴ توشقان ایل

چون سلطان دارالقرار ابتلا یعنی مهر جهان‌آرا بعزم تسخیر شهرستان حمل رایت اعتلا افراخته لشکر بهار برهمزن هنکامهٔ بهمن و غارتکر شهر دی گشت و افغان هزاردستان با هزار داستان شورافزای فرح‌آباد چمن و هزاره بلبل و بلوچ خارائی کل مالک پای تخت کلشن کردید محمودیان با کمال شوکت و استیلا دست بتاخت و تاز دراز کرده باندیشهٔ اینکه امداد از طرفی باصفهان خواهد رسید سلک جمعیت خود را از هم نمیپاشیدند اعیان دولت فکری که برای کسر شوکت خصم اندیشیدند این بود که سُلطان محمّد میرزا نام ولد اکبر خاقان شهید را در هفتم رجب بولیعهدی آورده و چون آثار رشد و فطانت از ناصیهٔ حال او تفرس نمیشد بعد از چهار روز او را بدمور قابی راجع و صفی میرزای برادر او را بجای او بر مسند ولایت عهد تکیه دادند باز در بیست و هفتم رجب خلع خلعت جهانبانی ازو کرده قرعه این فال را بنام شاهزاده طهماسب میرزا زدند و در شب سوّم ماه مبارک رمضان در ظلمت لیل او را روانه کاشان ساختند که شاید در سمت قزوین و آذربایجان جمعیتی منعقد و لشکری مستعد کرده منشأ امری شود بعد از خروج طهماسب میرزا افاغنه بنای محاصره کذاشته اطراف شهر را سیبه‌بندی و راه آمد و شد را یکباره مسدود ساختند پس یاس تمام بحال خاص و عام راه یافته روزبروز قوت ضعف و ضعف قوت پذیرفته آتش غلا و نایرهٔ بلا بالا میکرفت بحدی که مردم برای اَکل میته میمردند و بزرکان در اسواق و محلّات اطفال خورد‌سال را دزدیده و ذبح کرده میخوردند دلها برای کندم چون کندم سینه‌چاک میبود و طایر جانها در غم دانه کرفتار دام هلاک برای گردهٔ نانی درونها چون تنور بآتش حسرت میتافت و چشم مردم قرصی برای نهاری سوای پنجه‌کش خورشید نمییافت از شورچشمی زمانه عهدی شد که شیرین‌دهنان بیاد شکر لب

خویش