برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۲۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۵

کردند که شاید ملک از پناه توپخانه بمعرکهٔ جنک آید فایده نکرد چون طایفهٔ‌افشار و اکراد تا آنزمان منکر یراق تفنک و همیشه بر تیغ و سنان خصم افکن میدان جنک میبودند آنحضرت درآویختن ایشان را بتوپخانه و تفنکچی منافی حزم دانسته ترک رزم و از عشرت‌آباد اکراد را مرخص ساخته خود بجانب ابیورد و صرف زمام عزم کردند ملک نیز عمر دوباره را مغتنم یافته وارد ارض فیض مقام کردید

ذکر تسخیر ینکی قلعه و باقی قلعجات ابیورد بزور بازوی ظفر پرورد چون همکی قلعجات ابیورد که در تصرف افشاریهٔ اضداد میبود محمودی شده در صدد مخالف بودند از آنجمله جماعت ایرلوی سکنه ینکی قلعه که در دو فرسخی ابیورد واقع است هر چند که موسم زمستان و لشکر سرما غارتکر تاب و توان بود لیکن حضرت ظل اللّهی از آنجا که همیشه سرکرم نشاهٔ تائید بودند بشدت برد ازین عزم ظفر پرور افسرده و دلسرد نکشته با دلیران عرصهٔ نبرد قلعهٔ مزبور را احاطه و اطراف آنرا بخاک و خاشاک انباشته بلند کرده آب رودخانه را بقلعه بستند آبی بر روی کار نیامد پس حواله و سرکوب بسته قلعکیان را هدف تیر تفنک ساختند بعد از چند روز که صواعق بلا بخرمن هستی آنطایفه آتش افروز بود اهل قلعه بحبل المتین استیمان تشبّث جسته معذرت جویان و ندامت پویان گردن بر بقهٔ اطاعت کذاشتند آنحضرت اساس قلعه را بر کنده و اهل قلعه را کوچانیده بابیورد و سایر محال پراکنده ساختند چون قلعه باغواده نیز که مسکن کند و زلوی افشار بود و در زمرهٔ اتباع ملک محمود انتظام یافته رخ از اخلاص کیشی برتافته بودند بعد از تمشیت کار ینکی قلعه رایت توجه بآنصوب انداخته و مدت سه ماه آن قلعه را بمضیّق محصوری انداخته نخست از دو طرف حوالها ترتیب داده خاک ریخته و بلند ساخته استادان نقب‌زن و چاه جویان خاراشکن آغاز نقب زدن کردند مقارن وصول نقب بزیر حصار اهل قلعه از کنج کاوی بیل و کلنگ بفکر بیرونیان پی برده سررشتهٔ نقب را آورده خواستند که آب بران ممر بسته آتش فساد و فتنه را فرو نشانند بیرونیان تیزدستی کرده نقب را بباروت انباشته آتش زدند چند نفر از قلعه کیان را که در میان نقب بودند دود از نهاد هستی برآمده با دل سوخته و جگر تفته روانهٔ دیار عدم شدند و دیوار قلعه نیز منهدم گشت اما قلعه کیان