دولت عثمانی را اسماً پذیزفت. با این همه پتر کبیر نواحی را که در سواحل غربی دریای خزر از ایران گرفته بود همچنان در دست داشت و حتی دربار عثمانی در عهد نامهای که در ماه ژون ۱۷۲۴ (رمضان ۱۱۳۶ قمری) با دولت روسیه بست آن نواحی را جزو خاک روسیه شناخت و درین عهد نامه قید شده است که مرز روسیه و عثمانی در ۲۲ ساعت فاصله از مغرب شهر دربند است و خط مستقیمیست که از شماخی بملتقای رود ارس و کور میرسد.
در آن زمان سواحل شرقی دریای خزر هم جزو خاک ایران بود و پتر کبیر میخواست از آن جانب هم قلمرو امپراطوری خود را توسعه دهد، بهمین جهة در آغاز سال ۱۷۱۶ میلادی (محرم ۱۱۲۸ قمری) کنیاز آلکساندر بکوویچ چرکاسکی[۱] را که از نژاد چرکس بود و پیش از آن سفری باین نواحی کرده بود مامور کرد دو قلعه یکی در مصب سابق رود جیحون و یکی در جایگاه کنونی شهر کراسنوودسک[۲] بسازد و سپس نزد خان خیوه برود و او را قانع کند که قیمومت روسیه را بپذیرد و ازو اجازه بخواهد که یکی از بازرگانان روسیه از راه جیحون بهندوستان برود، دربارهٔ راههایی که بهندوستان میرود اطلاعاتی بدست آورد و ببیند که آیا خان بخارا مایل بدوستی با روسیه هست یا نه. جاهایی که برای ساختمان این دو قلعه اختیار کرده بودند هوای سازگاری نداشت و از سوی دیگر چادرنشینان بیابانهای اطراف با مردم خیوه همدست شده و راه را بر لشکریان بکوویچ چرکاسکی گرفته بودند و وی هم بیش از یک عدهٔ سه هزار نفری که از نژادهای مختلف بودند چیزی همراه نداشت. پس از زد و خوردی که در ماه اکتبر ۱۷۱۷ میلادی (ذیالقعدهٔ ۱۱۲۹ قمری) در جایی که تا شهر خیوه شش روز راه بود روی داده بود دشمن حیله کرد و ببهانهٔ اینکه یافتن آذوقه و خوراک آسان تر باشد بکوویچ چرکاسکی را وادار کرده بودند سربازان خود را بپنچ دسته قسمت کند و بدین وسیله مردم خیوه توانسته بودند هر دستهای را تنها گرفتار کنند و سلاحشان را بگیرند و اسیر کنند. بکوویچ چرکاسکی را هم اجازه داده بودند بعنوان سفیر روسیه وارد خیوه شود ولی سرش را بریده و بر دروازهٔ شهر آویخته بودند. برای انتقام ازین خیانت پتر کبیر در سال ۱۷۲۰ میلادی (۱۱۳۲ قمری) سفیر حاکم خیوه را بزندان افکند و وی در زندان مرد.
مشکلات تصرف این نواحی باندازهای بودکه نه تنها پتر کبیر از دنبال کردن نقشه خود چشم پوشید بلکه جانشینانش هم تا صد و پنجاه سال پس ازین تاریخ درین نواحی کاری نکردند.
پس از پترکبیر تا هفتاد سال دیگر دولت روسیه بخاک ایران تجاوزی نکرد و رعبی که جنگهای نادرشاه در میان همسایگان ایران افکنده بود مانع ازین کار شد.