برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۱۳۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۱۳

بهمین جهة در دورهٔ فتحعلی شاه و محمدشاه بریختن توپهای سنگین اهمیت بسیار می داده‌اند و حتی حاج میرزا آقاسی صدراعظم معروف محمدشاه اینکار را از بزرگترین خدمات خود بایران میدانسته و همهٔ هم خود را صرف ریختن توپ و کندن قناة میکرده است. فتحعلی شاه باین کار باندازه‌ای اهمیت میداد که بیشتر توپهایی که در زمان وی ساخته شد روی لولهٔ آنها کتیبه‌ای بود که تارپخ ریختن آن توپ را بیشتر بشعر نوشته بودند و چند نمونه از توپهای تاریخ دار اینک در خیابان فروغی (خیابان حافظ سابق) در حریم دیوار ساختمان سابق قزاق خانه هست و از همه معروف تر توپ مرواریدست که معروف ترین این توپها بود و مردم خرافاتی برای آن اثر مخصوصی در رفع حوایچ و بر آوردن نذرها و آرزو ها قایل بودند و مدها در میدان روبروی وزارت کشور در طهران بود و اینک در باغ باشگاه افسرانست و روی آن اشعاری از فتحعلی‌خان صبا کاشانی ملک الشعرای معروف فتحعلی شاه هست که می رساند در ۱۲۳۳ ساخته شده. در دیوان صبا چندین قطعهٔ دیگر در تاریخ توپ هست که آنها را برای توپهای دیگری که در همان دوره ساختنه‌اند سروده است و چون بیکی ازین توپها «توپ مروارید» گفته‌اند پیداست که برخی ازین توپها مانند شمشیرها و اسبها در زمانهای قدیم اسم و لقب داشته‌اند.

گذشته ازین کارخانهٔ اصفهان که قسمتی از حوایچ ارتش ایرانرا تامین می‌کرد، فتحعلی شاه قرار گذاشته بود در موقعی که جنگ هندوستان و لشکرکشی بآن کشور پیش بیاید بیست هزار تفنگ از قرار هر تفنگی سی فرانک از فرانسه بخرد.

افسران دیگری که با گاردان بایران آمدند هریک بخدمات دیگری که مامور آن بودند مشغول شدند و سه مرکز تعلیمات در طهران و تبریز و اصفهان تشکیل دادند و مدت یکسال و دو ماه و نه روز که در ایران ماندند بتعلیم و تربیت چهار هزار سرباز ایرانی اشتغال داشتند. در آنزمان حتی لباسهای پیاده و سوار و توپخانهٔ ایران را از روی لباسهای ارتش ناپلئون تقلید کردند و صنوف مختلف نظام را از روی همان سازمان ناپلئونی ترتیب دادند و این را در آن زمان «نظام جدید» نام گذاشتند.

میرزا محمد تقی سپهر در ناسخ‌التواریخ در حوادث سال ۱۲۲۲ دربارهٔ آمدن گاردان چنین مینویسد: « … شاهنشاه ایران از چمن سلاانیه کوچ داده روز دوشنبهٔ هفتم رجب وارد تهران گشت … و در هشتم شهر رمضان میرزا رضای قزوینی که سفیر مملکت فرانسه بود، چنانکه مذکور گشت، از نزد ناپلئون مراجعت کرد و جنرال غاردان، که حکمران دوازده هزارتن لشکر بود، نیز بحکم ایمپراطور فرانسه با بیست و چهار تن از مردم مجرب و هنروران آن اراضی را(!) باتفاق او برسید نخستین جنرال غاردان بحضرت نایب‌السلطنه آمد و نامهٔ نیز که از بهر او داشت بداد و مورد اشفاق گشت. آنگاه نایب‌السلطنه فتحعلی