نه تنها ناپلئون بهیچ وجه در اندیشهٔ آن نبوده است که بایران یاری کند و دنبال مواعید خود را بگیرد بلکه بروسها وعده کرده است که منافع آنها را در برابر ایران حفظ کند و بسفیر خود در طهران دستور دهد که از نظریات روسها پشتیبانی کند نه از نظریات ایرانیان و درین موقع که روسها با سوئدیها جنگ میکردهاند ناپلئون نیز با آنها یاری میکرده و درین صورت بهیچوجه ممکن نبوده است بسود ایران و بزیان روسیه کاری بکند. عجیب تر از همه اینست که باز با این عهد شکنی ها فرانسویان متوقع بودهاند که ایران برای خاطر آنها با انگلستان رابطه ای بهم نزند. تقریباً سه ماه پس از نامهای که گوداویچ بگاردان نوشته است و پیش ازین نقل کردم گاردان در ۲ ژویه ۱۸۰۸ (۸ جمادیالاولی ۱۲۲۳) از لشکرگاه سلطانیه این نامه را بشامپانیی وزیر امور خارجهٔ فرانسه نوشته است:
«از لشکرگاه سلطانیه ۲ ژویه ۱۸۰۸
آقای من
عالی حضرت امروز صبح میل کرده است مرا بییند. ساعت یازده با جناب میرزا شفیع بحضور رفتیم. فتحعلی شاه میخواست مرا مطمئن کند که هر گفتگویی در میان ایران و انگلستان قطع شده و از دو سوی تهیهٔ جنگ میبینند. عالیحضرت امیدوارست که برادر والامقامش این وضع را مطابق با نیاتی که اعلی حضرت اغلب باو اظهار کرده است بداند.
بنا بر آخرین خبرهایی که از خلیج فارس رسیده چنان مینماید ناوگان انگلیس که در آنجاست مرکب از ۱۸ کشتی بزرگ و کوچکست. سروان ملکم میکوشد ایرانیان را بخدمت شرکت هند جلب کند. میگویند بهر کسی که بخواهد در کشتی خدمت کند ماهی چند غروش میدهد. خبر میدهند که انگلیسها چون دانستهاند جزیرهٔ خارک را باعلیحضرت واگذار کردهاند تهیه میبینند که آنرا بملکیت تصرف کنند.
اغتشاشات قندهار دنباله دارد. دو برادر شجاعالملک و محمود دوباره تهیهٔ جنگ با یکدیگر را در قندهار و پیشاور میبینند.
آقای سروان مهندس تروئیلیه[۱] از طهران بسوی مشهد در خراسانرفته است. بواسطهٔ اوضاع کنونی باو دستور دادهام در آنسوی مرز ایران تفتیش نکند. شرح مسیر از اسکندرون تا طهران او را بنخستین افسری که افتخار داشته باشم بحضور جناب شما بفرستم خواهم سپرد.
لطف کنید … »
- ↑ Truilhier