برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۲۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۹۷

سند جالب دیگری که درین زمینه در بایگانی دولت فرانسه در پاریس هست نامه‌ایست که بوداق نام از ایران بدربار ناپلئون فرستاده و ازین جا پیداست که فرانسویان در آن زمان خبرگزارانی در ایران داشته‌اند که بزبان فارسی مطالب را برای ایشان نوشته‌اند و ازان جمله این بوداق نام که پیداست نام ترکی داشته و شاید ساکن آذربایجان بوده چنین نوشته است:

«عرضه داشت بندهٔ دولت‌خواه بموقف عرض مقربان دربار انجم احتشام‌والا میرساند که: اگرچه الی حال این بندهٔ عقیدت خصال در ظاهر نسبت بامنای آن دولت قاهره در رابطهٔ بندگی و دولت خواهی سبقت نیافته، اما همیشه در باطن طالب این معنی می‌بوده که حقیقت اخلاص و دولت خواهی خود را در پیشگاه ضمیر آفتاب مظاهر والاجلوه ظهور دهد. نظر باین معنی بر ذمهٔ بندگی و دولت خواهی لازمست که کیفیت مجاری حالات و اخبارات ایران را بخدمت بارفعت عرض نماید. لهذا پارسال یک نفر ایلچی پادشاه انگلیس آمده، حال در تبریزست، راه و رسم جنگ فرنگی را تعلیم سواران ایران میدهد و امسال هم یک نفر ایلچی دیگر همین از طرف پادشاه انگلیس رسیده، حال در دارالسلطنهٔ طهران اقامت کرده و چنین تعهد و قرارداد کرده که او بسرکرده‌گری قشون ایران تعیین و تمامی مواجب قشون ایرانیان از خزانهٔ پادشاه انگلیس داده، خود متوجه دعوی و مدافعه قشون پادشاه روس بشود و درین وقت هم از طرف پادشاهان ایران و روس خواهشمند شده بودکه با هم بنای مصالحه و سازش بگذارند. ازین طرف عالیجاه مقرب الخاقان میرزا بزرگ بحوالی الکای شیشه رفته از آن طرف هم «ترمه ساو»[۱] سرکردهٔ روسیه تا آنجا آمده، باهم ملاقات حاصل کرده، دیگر معلوم نشد که بنای مصالحه آنها صورت سرانجام گرفت یا نه و نیز باید درین چندوقت رایات نصرت آیات شاهی از دارالسلطنهٔ طهران حرکت کرده، در مملکت عراق در موضعی که موسوم بچمن سلطانیه است نزول اجلال فرموده باشند. زیاده از این خبری که قابل عرض باشد صورت وقوع نیافته. بعدالیوم نیز هر نحو خبری که صورت وقوع یابد بخدمت بارفعت عرض خواهد نمود. چون این بندهٔ دولت خواه را از جملهٔ اخلاصمندان آن دربار حساب نموده ذیلا استدعا آنکه از لوحهٔ ضمیر منیر محو نفرموده، بارجاع خدمات بین‌الامثال سربلند فرمایند. زیاده جرأت ننموده، امره الاعلی».

(در پشت نامه مهر «عبده بوداق»)

پیداست که این نامه در پایان سال ۱۲۲۹ یا آغاز سال ۱۳۳۰ نوشته شده و نویسنده نخست بمأموریت سر گوراوزلی و میانجی‌گری او برای بستن عهدنامهٔ گلستان در ۲۹


  1. پیداست که تحریف کلمهٔ Tormassof نام ژنرال معروف روسیست که در جنگ اول ایران و روسیه فرمانده قسمتی از سپاه روسیه بوده است.