همدست شده بودند. آقا محمد خان در اواخر سال ۱۲۰۹ قمری نخست در اطراف طهران پادگان مهمی فراهم کرد و بیآنکه بکسی اندیشهٔ خود را بگوید پنهانی تهیه کامل دید و بی خبر از طهران رهسپار شد و از راه اردییل بپل خداآفرین رسید و چون پل را ویران کرده بودند دوباره آن را ساخت و چون از رود ارس گذشت عدهای را بگرفتن سرزمین طالش فرستاد و خود بسوی ارمنستان تاخت و عدهای از مردم ارمنستان را کشت و اسیر کرد. سپس با ده هزار سریاز بر قلعهٔ پناهآباد تاخت و آنرا محاصره کرد و چون نتوامست آن قلعه را از ابراهیم خلیل خان حکمران قراباغ که از ۱۱۷۷ تا ۱۲۲۱ قمری بر آن نواحی مسلط بود بگیرد بسوی تفلیس تاخت. عدهای از همراهان خود را با حاجابراهیم اعتمادالدوله شیرازی صدراعظم خود گذاشت و با عدهٔ دیگر بآن شهر حمله برد.
ایراکلی با عدهای سپاهی بیرون آمد و در بیرون شهر بیکدیگر رسیدند و جنگ سختی درگرفت و در میان جنگ باد سختی مخالف لشکریان ارمنی وگرجی وزید و آنها تاب نیاوردند و بشهر برگشتند. از دروازهٔ دیگر شهر چهارصدتن از سپاهیان چرکس که با ایراکلی همدست بودند بیرون تاختند و تا پشت چادری که آقا محمد خان در آن بود رسیدند و برخی از طنابهای چادر را هم با تیغ بریدند. اما آقا محمد خان از جای خود نجنبید و فرمان داد تفنگچیان مازندرانی که پاسبانش بودند تیر انداختند و آنها را کشتند و فرار دادند.
ایراکلی که تاب برابری در خود نمیدید شتابان بشهر تفلیس رفت و همسر خود را که در اسناد ایرانی نامش را «ده فال» نوشتهاند با خواهر و دختر خود همراه برداشت و بشتاب بسرزمین کاخت و کارتیل رفت. آقا محمد خان در آخرین مرحله جنگ هفتادتن از سران لشکر گرجستان را کشت و سرانجام وارد شهر تفلیس شد و فرمان کشتار و غارت داد و این بیدادگری بجایی رسید که مورخان ایرانی نوشتهاند پانزده هزارتن زن و دختر و مرد و پسر را اسیر کردهاند و کشیشان را دست بسته برود ارس درانداختند و کلیسساهای آنها را سوختند و خانهای مردم را ویران کردند و هرچه در شهر بود بغارت بردند. البته پیداست که تاریخ نویسان ایران در نقل این واقعه در نام رود اشتباه کرده و بجای رود کور رود ارس نوشتهاند زیرا که رود کور از تفلیس میگذرد و نه رود ارس.
پس از نه روزکه در تفلیس بود و این کشتار و خونریزی و غارت شگفت را کرد از تفلیس رهسپار گنجه شد و از آنجا بشروان رفت و درین نواحی هم تاخت و تازهایی کرد و سرانجام از راه دشت مقان بایران برگشت.
سرجان ملکم مورخ انگلیسی از گفتهٔ یک مورخ ایرانی نقل کرده است که آقا محمد خان پنجاه و سه روز پس از جشن نوروز از طهران رهسپار شد و نزدیک شصت هزار