برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۳۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۹۰

کشیها نواحی هرات و سیستان که مانع طبیعی درپیش ندارند اهمیت بسیار داشته‌اند.

بهمین جهتست که سه بار ایرانیان هرات را گرفتند و هرسه بار کارگزاران دولت انگلستان وسایلی فراهم کردند که هرات از دست ایران برود و در دست دولت دیگری باشد که نیروی تاختن بهندوستانرا کمتر داشته باشد و درضمن قسمتی از سیستان را که از آغاز تاریخ جزو خاک ایران بود از ایران بریدند و بافغانستان پیوستند و سپس قسمتی از بلوچستان را از ایران جدا کردند و پس از تقسیم هند جزو پاکستان شد.

برای اینکه ایرانیان خود از راه افغانستان بهند نتازند یا افغانها را درین کار نیرو ندهند همیشه صرفه و صلاح انگلستان درین بوده است که ایران در جای دیگر گرفتار شود تا نه تنها مجال تاختن بسوی مشرق نکند بلکه از نیروهای آن کاسته شود و وسایل این کار را نداشته باشد. بهترین راه گرفتارکردن ایران از سه سوی دیگر بود: نخست از سوی نواحی عرب نشین خلیج فارس که چندان اهمیت نداشت و نیروی ایران را چندان بخود گرفتار نمیکرد.

دوم از سوی دولت عثمانی که البته از تازیان خلیج‌فارس نیرومندتر بود و از روزی که ترکان عثمانی در مغرب آسیا نیرو گرفته بودند هرگاه توانسته بودند بسرزمین ایران چه از مغرب این کشور و چه از شمال غربی و حتی از راه گرجستان و ارمنستان تاخته بودند. اما ترکان عثمانی از زمان صفویه ببعد ضربت‌های سخت در جنگهای با ایران چشیده بودند که هنوز بیاد داشتند. وانگهی در پایان قرن دوازدهم و در سراسر قرن سیزدهم روزبروز بیشتر رو بناتواتی میرفتند و گرفتاریهای گوناگونشان در جنوب اروپا دیگر مجال بایشان نمیدادکه با ایرانیان نیز در میدان جنگ روبرو شوند. بهمین جهت در دورهٔ قاجارها چندبار که حمله‌ای بخاک ایران کردند حمله‌های سبکی که چندان وخیم نشد و گرفتاری سختی برای دو طرف فراهم نکرد.

سومین راه که بمراتب از دو راه دیگر مؤثرتر بود گرفتار شدن ایران در جنگ با روسیه بود. سلاوهای روسیه با سرعت عجیبی در تاریخ جهان پیش رفته‌اند که تاکنون نصیب هیچ ملتی نشده است. مثلاً در قرن نهم میلادی شمارهٔ فنلاندیها نزدیک ده‌برابر سلاوهای روسیه بوده و اینک نزدیک سه میلیون و نیم فنلاندی در برابر ۱۳۳ میلیون سلاو در جهان مانده است. هیچ نژادی باین سرعت و تا این اندازه نژادهای همسایهٔ خود را در خود تحلیل نبرده است. از زمانی که سلاوهای روسی وارد تاریخ شده‌اند تاکنون مرتباً برعدهٔ خود افزوده و سرزمین خود را وسعت داده‌اند و از سوی شمال و جنوب ملل همسایهٔ خود را رانده و جای آنها را گرفته‌اند، چنانکه از شمال فنلاندیها و ملل نزدیک و هم خون آنها و از جنوب خزرها را که پیش از اآن ملت پرجمعیتی را تشکیل میداده‌اند از سرزمین خود رانده‌اند.