عهدنامهٔ منعقد در گنجه در ۱۰ مارس ۱۷۳۵
بنام خداوند بخشندهٔ مهربان
«سپاس خدای را که دوستی در میان دولتین را برای آرایش جهان برقرار ساخته و موافقت در میان آنها را برای آرامش همیشگی هر دو دولت فراهم کرده و درود ابدی بر پیامبری که با نوشتهٔ خود از خداوند مسیح پسر مریم خبر داده است، باو پناه هیبریم و ازو آمرزش التماس داریم. بدینگونه بر همه آشکارست که از چند سال پیش دولت ایران (فارس) از تاخت وتاز لشکریان دشمن لگدکوب و ویران شده بود و سرکشان در آنجا بیدادگری بسیارکرده بودند و از هرسوی مزاحمت فراهم آورده بودند و بدخواهان از هر راه میکوشیدند با ستمگری خویش وسایل انقراض کامل آنرا فراهم آورند و درهای نعمت را بروی مردم ببندند اما خداوند توانا که بقدرت خود همهکس را مشمول عنایت خویش قرار داده است و مردم ایران را نیز از آن برخوردارکرده است مرا نیز از لطف عمیم خود بهرهمند کرده است بدینگونه با لشکریان فراوان از شهر پای تخت خراسان برای تنبیه و سرکوبی دشمنان برخاستم و بسعی من شهر اصفهان و نواحی دیگر از دشمنان پاک شد و اگرچه آن دشمنان میخواستند دوستی دیرین و استوار و تباه ناشدنی در میان امپراتوری روسیه و دولت ایران را از میان ببرند و بدعتهای نادرست پدید آوردهاند که گویی امپراتوری روسیه ولایاتی را که از ایران گرفته است مانند نواحی دیگر میخواهد در تصرف خود نگاه دارد و بوسیلهٔ این تهمتها خواستار دشمنی در میان دو دولت بودند. اما بر همه واضح و مخصوصاً بر اهالی ایران مبرهنست که بچه سبب امپراتور بزرگ اعلیحضرت پتر اول که خدایش بیامرزد شهرها و ولایات ایران را متصرف شد و تا مدتی در تصرف خود داشت اما پس از چندی که موقع را مناسب دید برای اثبات حسن نیت و دوستی صمیمانهٔ خود و بطلان دروغهایی که بناروا درمیان بود بلکه تنها برای اظهار دوستی حقیقی، گیلان و ولایات آبادان دیگر را که از خزانهٔ روسیه اداره میشد بیآنکه اجباری درمیان باشد بدولت ایران واگذار کرد. و بدینگونه بنفع مشترک دولتین علیتین و برای آنکه دوستی حقیقی که در میان بود تا جاودان برقرار بماند و در آینده نیز این دوستی توسعه یابد و بیشتر شود طرفین برای گوشمال دادن دشمنان و پیوند دوستی محکم عهد کردند. و بدینجهت کنیاز [۱] سرگی گالیتسین [۲] رایزن مخصوص والامقام نمایندهٔ مختار صاحب نشان درجهٔ دوم که اکنون در ایرانست بفرمان عالی و با داشتن اختیارات تام