و ایشان بپیشتازان ایرانی برخوردند. پس از جنگ دلیرانهای داوید طاراشویلی و چندتن دیگر کشته شدند.
پس از آن آقا محمدخان سوقانلوخ را لشکرگاه خود ساخت و نخستین روز لشکریان ایرانی وگرجی در کرتسانیس [۱] باهم زدوخورد کردند. داوید شاهزادهٔ گرجستان و نوهٔ پادشاه با ایوانه [۲] شاهزادهٔ موخران [۳] و زوراب تزرتل [۴] و اوطار [۵] امیر آخر و زکریا اندرونیکاشویلی در آن جنگ شرکت کردند. در نتیجهٔ دلاوری ایشان سپاهیان ایران شکست خوردند.
فردای آن روز چون مردم ایمرت مردم تفلیس را که از شهر بیرون آمده بودند غارت کردند دو پادشاه نتوانستند بیش از دو هزار و پانصد تن از شهر بمیدان جنگ ببرند. در جنگی که در دشت کرتسانیس درگرفت مردم کرتیل و ایمرت شکست خوردند و دو پادشاه گریختند و روز سهشنبهٔ ۱۱ سپتامبر ۱۷۹۵ (۲۶ صفر ۱۲۱۰) ایرانیان شهر تفلیس را گرفتند و توپخانهٔ پادشاه گرجستان را نابود کردند. برخی تاریخ این جنگ را دوشنبهٔ یازدهم نوشتهاند ولی تاریخ درست همان روز سهشنبه است. بنا بر شرحی که یکی از کشیشان ارمنی نوشته جنگ دوم که در میان کوجور و کرتسانیس درگرفته در ۱۴ سپتامبر (۲۹ صفر) روی داده است و سپس شهر را گرفتهاند و اراکلی ۲۵ روز بعد بتفلیس برگشته است.
در روز ۱۱ سپتامبر ایوانه نوهٔ شاه، داوید ماچابل، جاندیر جاندیریشویلی [۶] و سینجیا از سران گرجستان دلیرانه جنگ کردهاند و اگر دلاوری ایشان نبود پادشاه گرجستان در دروازهٔ شهر اسیر میشد و وی را بزور بآولابار بردند. اما شاهزاده داوید چون نمیخواست توپهایش که در کنار کوه طابور جا داده بود بدست لشکریان ایران بیفتد آنها را بدرهٔ ساگوبار انداخت. ناچار سپاهیان ایران تفلیس را گرفتند و همهٔ دارایی پادشاه گرجستان را تاراج کردند. از آن جمله بازوی اوستاش [۷] از شهدای نصارای گرجستان بود که در کاخ شاهی جا داده بودند و برای آن معجزه قایل بودند و نیز تمثال معروفی از مریم بود.
شهر تفلیس را آتش زدند و عدهٔ بسیاری را اسیرکردند. آقا محمدخان هشت روز در سوقان لوخ ماند. پادشاه گرجستان بمتیولت [۸] در آراگوی گریخت. چون این خبر بآقامجمدخان رسید هشت هزارتن از لشکریان خود را بفرماندهی کلبعلی خان حکمران