برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۷۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۶۱

پس از برچیده‌شدن امپراطوری بیزنتیه که دیگر از خارج دولتی با گرجستان یاری نمی‌کرد از یک سو ترکان عثمانی و از یک‌سو دولت ایران و از سوی دیگر لگزیان نواحی مختلف گرجستان را تصرف کردند تا اینکه در قرن یازدهم هجری پادشاهان کرتیل و کاخت دست نشاندهٔ پادشاهان صفوی شدند.

از سوی شمال روسها بمرزهای گرجستان رسیده بودند و چون با مردم گرجستان هم‌کیش بودند و ظاهرا دعوی پشتیبانی از آنها داشتند و فرمانروایان ایران کرارا با مردم گرجستان بدرفتاری کرده بودند گرجیان تمایلی نست بدربار روسیه بهم زدند، چنانکه در ۹۶۵ لوان دوم پادشاه کاخت از ایوان چهارم واسیلیویچ تزار روسیه در برابر صفویه یاری خواست. در زمان شاه عباس اول الکساندر پادشاه گرجستان از باریس فئودروویچ گادونوو تزار معروف روسیه مدد خواست و در ۱۰۲۸ تیمور از پادشاه گرجستان نیز سفیری بدربار میخائیل فئودوروویچ رومانوف نخستین تزار خاندان رومانوفها فرستاد و ازو استمداد کرد. ولی نیروی تزارهای روسیه هنوز بجایی نرسیده بود که با گرجستان یاری مؤثری بکنند، بهمین جهت وضع این سرزمین تغییری نکرد و تنها در دورهٔ سلطنت واختانگ ششم پادشاهان گرجستان اندک نیرویی بهم رساندند

هراکلیوس دوازدهم که از ۱۱۷۵ تا ۱۲۱۳ سلطت کرده است. گاهی در برابر دولت عثمانی و لگزیان و لشکریان ایران ایستادگی کرد ولی در زمان وی حوادث شومی رخ داد از آن جمله طاعون سختی بودکه در ۱۱۸۴ روی آورد و قتل‌عام آقامحمدخان در ۱۲۱۰ بود. بهمین‌جهت جانشین وی گرگی دوازدهم در ۱۲۱۵ کشور خود را بروسیه واگذار کرد و چند سال بعد در ۱۲۱۹ نیز ناحیهٔ ایمرت یکی از ولایات روسیه شد.

در دورهٔ صفویه از ۱۰۲۴ تا ۱۱۱۵ که اوج قدر شاهان صفوی در گرجستان بوده است همیشه از دربار صفویه حکمرانی بگرجستان می‌فرستاده‌اند و کسانی که بحکومت گرجستان رفته‌اند بدین قرارند: عیسی‌خان در ۱۰۲۴، علیقلی‌خان در ۱۰۲۵، پیکارخان در ۱۰۲۵، قرچکای‌خان در ۱۰۳۳، سلیم‌خان در ۱۰۴۳، مرتضی قلی‌خان ملقب بشهنوازخان در ۱۰۶۹، بیژن‌خان در ۱۰۸۶، عباسقلی‌خان در ۱۰۹۹، کلبعلی‌خان از ۱۱۰۶ تا ۱۱۱۵ زمان شاه سلطانحسین.

در ۱۲۰۹ ابراهیم خلیل‌خان که از جانب ایران از ۱۱۷۷ تا ۱۲۱۱ حکمرانی قراباغ داشت بار دیگر از ۱۲۱۱ تا ۱۲۲۱ باین مقام رسید در موقعی که آقا محمدخان در کرمان و فارس بود موقع را غنیمت شمرد با حکمران تفلیس و اعیان شروان و شماخی و قبه و دربند همدست شد و بنای سرکشی را گذاشتند. آقا محمدخان در بازگشت بطهران بمیرزا اسدالله‌خان نوری که در آن زمان وزیر لشکر بود و پس از آن بنام اعتمادالدوله