صدراعظم ناصرالدین شاه شد دستور دادکه لشکری گرد آورد و در بیرون شهر لشکرگاه ساخت و عازم آذربایجان شد.
پس از آنکه باردبیل رسید بمحمد حسینخان قوانلو دستوز داد تا با عدهای در سه فرسنگی قلعهٔ پناهآباد در سر پل خداآفرین در کنار ارس لشکرگاه بسازد تا ابراهیم خلیلخان نتواند پل را از میان بردارد. با همهٔ شتابی که محمد حسینخان کرد چون بر سر پل رسید دید که ابراهیمخان پل را شکسته است و خبر بآقامحمدخان داد. وی هم سلمانخان را که از فرماندهان لشکرش بود مامور کرد پل را از نو بسازد و چون پل را تعمیر کردند چهار برج در دو طرف آن ساختند تا لشکریان خود را از پل بگذراند و مصطفیخان قاجار را بسوی طالش روانه کرد و سلیمانخان را با پنج هزار تفنگچی و محمدحسینخان برادر حاج محمدابراهیم صدراعظم را با سه هزار سپاهی در پی مصطفیخان فرستاد.
اعیان طالش چون خبر را شنیدند زن و فرزند و دارایی خود را سوار کشتی کردند و بسوی سالیان راه افتادند. اما مردم سالیان از ترس آنها را راه ندادند و ایشان ناچار در میان دریا لنگر انداختند. تفنگچیان گیلانی مامور شدند که بشنا بمیان دریا بروند و کشتیهای ایشان را اسیر کردند. سلیمانخان و مصطفیخان مردمی را که بکوهها پناه برده بودند آزار بسیار کردند و جمعی کثیر را اسیر گرفتند. این اسیران را که نزد آقامحمدخان بردند چندتن ازیشان را کشت و فرزندانشان را بمازندران و اردبیل فرستاد و تنها شاهنوازخان پسر شاه پلنگ را که از سران گیلان بود بخود نزدیک کرد.
پس ازین واقعه از پل خداآفرین گذشت و در راه مصطفیخان را با لشکری برای سرکوبی ارمنیان ناحیهٔ قپان فرستاد و وی هم جمع کثیری از زن و مرد و پیر و جوان را اسیر کرد و با صد و شانزده سر بریده نزد آقامحمدخان فرستاد. وی هم اسیران را در میان لشکریان خود تقسیم کرد و رضاقلی خان نام را بناحیهٔ دیگر برای تاخت و تاز فرستاد.
سپس در منزلی معروف بتخت طاوس عبدالرحیمخان شیرازی و چراغخان بختیاری را با عدهای بپاسبانی پل گماشت و سلیمانخان و مصطفیخان را با دههزار سپاهی برای گرفتن قلعهٔ پناهآباد فرستاد و ایشان در نیمه راه بلشکریان ابراهیم خلیلخان برخوردند و جنگی کردند و آن لشکریان بقلعه گریختند و ایشان قلعه را محاصره کردند. آقامحمدخان در دنبال آنها رسید و بر قلعه توپ بست و جمعی را کشت سپس مصطفیخان را با پنچ هزار سپاهی بعسکران سه فرسنگی پناهآباد فرستادکه راه را بر فراریان ببندد و رضاقلیخان را هم با عدهای بتخت طاوس روانه کرد که راه مسافران و کاروانیان را بگیرد.
سرانجام ابراهیم خلیل خان با ده هزار تن از قلعهٔ پناهآباد بیرون رفت و جنگی درگرفت و هزار تن از سپاهیانش کشته شدند و گروهی نیز اسیر شدند. آقا محمد خان دستور