این برگ همسنجی شدهاست.
جنگ ایشان بیرون آمد ولی در جنگ شکست برو افتاده پیروانش پراکنده شدند و خود او گریخته جان بدر برد.[۱]
سیدعلی
در این آشوبها و کشاکش میانه سید هیبت و فرجاللّه خان سیدعلی خود را کنار کشیده در بصره نزد ابراهیم خان میزیست. چون خبر آشوب خوزستان به اصفهان رسید در سال ۱۱۱۲ از دربار فرمان والیگری بنام او درآمده و خلعت برای او فرستاده شد و او از بصره به هویزه آمده به حکمرانی پرداخت خود او مینویسد «پس من به هویزه آمدم و هریک از خویشان و عموزادگان را میتوانستم از خود خرسند گردانیدم».[۲]
- ↑ کتاب سیدعلی و تذکره شوشتر
- ↑ پس از چاپ شدن مقداری از این تاریخ آقای حاج میرزا ابوعبداللّه مجتهد دانشمند زنجانی کتابی از زنجان فرستادند که پس از دیدن دانسته شد ترجمه کتاب سیدعلی است: نسخه کتاب سیدعلی در کتابخانه مسجد سپهسالار نسخه خود مؤلف است ولی یگانه نسخه بودن آنکه ما نوشته بودیم در دست نیست. نسخهای از آن در هویزه نزد مشعشعیان بوده که در زمان فتحعلی شاه نزد پسر او محمد علی میرزا که والی کرمانشاهان و خوزستان بود برده و بفرموده او یکی از سادات جزایری شوشتر آن را ترجمه به فارسی کرده و بسیار کوتاهش ساخته و این ترجمه است که نسخه آن را آقای حاج میرزا ابوعبداللّه فرستادهاند. از داستان سید مبارک تا اینجا هر کجا کتاب سیدعلی گفتهایم مقصود این نسخه فارسی است. ولی چون آن نسخه در اینجا به پایان میرسد و پاره مطالب در اصل نسخه هست که در آن نیست از اینجا به پس مقصود از کتاب سیدعلی نسخه عربی است.