برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۱۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بواسط فرستاده بود غارت کردند و هرکس را که در آن کشتی‌ها یافتند بکشتند. میرزااسپند در بصره این خبر را شنیده از آنجا بیرون رفت و روانه بغداد گردید.

پس از دیری سیدمحمد بار دیگر آهنگ واسط کرده و دژبندوان را که میرزااسپند بنیاد نهاده بود کرد فروگرفت و سه روز در آنجا بود و کاری نساخته بازگشت. در این میان بیشتر اعراب آن نواحی از عباده و بنی لیث و بنی حظیظ و بنی سعد و بنی اسد و دیگران به او پیوستند و پیروزی او را پذیرفتند و او را شکوه و نیرو بس فراوان گردیده لشکر بر سر بصره برد. ولی در آنجا نیز کاری نساخته رماحیه را از آن خود ساخت و دژی در آنجا بنیاد گذاشت و بار دیگر به هویزه بازگشت.

سیاهکاری‌های مولی علی پسر سیدمحمد

بدینسان سیدمحمد بنیاد فرمانروایی گذارده به آرزویی که داشت و خون بی‌گناهان در راه آن می‌ریخت دست یافت. ولی این زمان مولی علی پسر او رشته کارها را در دست گرفته و دخالتی به پدر پیر خود نمی‌داد و چون سیدمحمد عقاید باطنیان را گرفته و پایه مهدیگری خود را بر روی آن نهاده بود از جمله چنانکه عقیده باطنیان است امام علی بن ابیطالب را خدا می‌خواند از روی این عقیده مولی علی پسر او مدعی بود که روان آن امام که خدا همانست بکالبد او درآمده و بدینسان دعوی خدایی می‌نمود.

در سال ۸۴۸ میرزااسپند درگذشته عراق عرب نیز از آن جهانشاه گردید و چون در سال ۸۵۰ شاهرخ نیز نماند جهانشاه که تا این زمان دست‌نشانده او بود استقلال یافته بر سراسر آذربایجان و آران و