برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۲۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اگر کنه سخن را بشکافیم سیدمحمد امام دوازدهم را همچون پیغمبر و یازده امام دیگر مرده می‌داند و روان او را در کالبد خود مدعی است چیزی که هست چون او از میان شیعیان برخاسته و بنیاد کار خود را آشکار نگفته دست به دامن گفتارهای روپوشیده می‌زند.

ایرادی که به این مطلب سیدمحمد می‌آید این است که به گفته خود او به امام دوازدهم نمی‌رسیده که تنها او به این جهان بازگردد و چنین کاری فزونی دادن به چیزی که فزونی ندارد شمرده می‌شده است پس او را نیز نمی‌رسیده که تنها پرده و جایگاهی گیرد و در کالبد آن پدیدار شود. گویا خود سیدمحمد به این ایراد پی برده که در برخی جاها دعوی جانشینی از همه پیغمبران و امامان می‌کند. گاهی نیز مدعی وکالت شده می‌گوید: «دست من دست امامان و پیغمبران است».

سیاهروییهای سیدمحمد

اگرچه تاریخ‌نگار نباید سخن از عقیده خود گوید و همچون بسیاری از مؤلفان ایرانی کسانی در بهشت جای دهد. ولی چون سخن از دعوی سیدمحمد و از کیش پیروان او است ما برای آنکه بخوبی از عهده این مطلب برآییم ناگزیریم این مرد را بدانسان که شناخته‌ایم بنماییم.

سیدمحمد دروغگویی ستیزه‌روست که جز از پیشوایی و فرمانروایی آرزویی نداشته و همچون بسیاری از همجنسان خود به راهنمایی برخاسته ولی راهی برای نمودن به مردم نداشته است. مرد دوروئی که هر دم سخن خود را عوض می‌کرده و چنانکه می‌بینم با آن