برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۳۸۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

قرار گرفته بودند.

در مقابل این پیش قراولان یفرم بمانوری برخاست بدین ترتیب که با ۲۵ نفر بطرف پل حرکت کرد قشون دولتی بتصور آنکه مجاهدین خیال حمله دارند پل را ول کرده بسوی قزوین فرار کرد که یفرم پل را تصرف کرد.

ولی چون احتیاج بنگاه داشتن آن نبود دوباره به «خرزان» باز گردید.

در راه پسر کوچک عیاث نظام که با مادر خود از ده فرار کرده به قزوین می‌رفت دستگیرش کرد.

روز دیگر یفرم با مجاهدین خود نقل مکان به ده «آقاباب» که تقریبا در ۲۰ کیلومتری قزوین بود کرده به تهیه حمله قزوین پرداخت.

در موقع حرکت از رشت از طرف سپهدار و کمیته قول به یفرم داده شده بود که بزودی قوه که از هر حیث آماده و حاضر باشد تشکیل و بکمک او فرستاده خواهد شد تا وسایل فراهم آورده هرچه زودتر به تهران حرکت کند.

ولی برخلاف آن وعده و برخلاف تقاضای متعدد و سخت که از طرف یفرم می‌شد این کمک دیر کرد و سپهدار قول خود را انجام نداد و کمیته هم به فرستادن داوطلب موفق نشد باین جهت که یفرم مجبور شد چند ماه در نقاط مختلف درنگ کند.

بعد از دو ماه از حرکت یفرم دسته منتصر الدوله با ۱۰۰ نفر کمک آمدند بعد از ورود این دسته به (آقا بابا) یفرم قوه خود را کافی شمرده روز دوم با تلفن بحاکم قزوین و بسرکردگان سواران از قبیل غیاث نظام و مسیح خان ابلاغ که چون خیال دارد بقزوین بیاید بنابراین پیشنهاد