برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۳۸۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

می‌کند یا از شهر خارج و یا تسلیم شوند.

آنها سه روز مهلت خواستند. معلوم است که برای چه؟ یفرم مقصود اینها را فهمیده با آن حال درخواستشان را قبول کرد.

روز دوم به یفرم اطلاع رسید که سردار مظفر چهار عراده توپ برداشته میل دارد باملاک خود برود برای مجاهدین چهار توپ خیلی قابل توجه بود بنابراین تصمیم گرفتند جلوگیری کرده توپ‌ها را از دستش بگیرند.

ساعت ۵ بعد از ظهر یفرم با ۹۰ نفر حرکت کرد. ولی این کوشش نتیجه نداشت. زیرا سردار مظفر از راه عبور کرده نزدیک باملاک خود رسیده بود.

از آن نقطه که مجاهدین رسیده بودند تا شهر سه کیلومتر بود یفرم تصمیم گرفت عوض عودت به آقا بابا بطرف قزوین حرکت و حمله کند و این‌طور هم کرده و با دسته خود بزودی نزدیک باغات شهر رسیده و چون هیچ‌کسی را از قراول یا سرباز در آنجا نیافت و متحیر ماند همین سکوت و بی‌پروایی تا اطراف خانه‌های بیرون دروازه و نزدیک دروازه حکمفرما بود.

ساعت ۸ عصر یفرم با دسته خود بدون اشکال داخل شهر شد و به طرف اداره حکومتی جلو رفت همانکه نزدیک اداره حکومتی شد تیراندازی کرده بصدای بلند فریاد زد: «زنده باد مشروطه».

از این صدا کسانیکه در حکومتی بودند هراسان گردیده دست باسلحه خود بردند.

بموجب نقشه که قبلا تهیه شده بود هر یک ده نفری از مجاهدین جایی را سنگر خود گرفته مشغول زدوخورد شدند از اداره حکومتی