پاسخ آنان که درازی بیاندازه عمر او را ایراد گرفتهاند به گفتگو پرداخته درازی عمر شیطان و خضر و دیگران را به گواهی میآورد به هر حال در سراسر گفتههای او سخنان رنگارنگ و وارونهگوییها فراوان پیداست و او این کار را عیب یا گناه نمیشمرده است.
انجام کار سیدمحمد
پس از مرگ مولی علی سیدمحمد بار دیگر رشتۀ کارها را بدست گرفته در خوزستان و جزایر و بخشی از عراق حکمرانی داشت در همانسال ۸۶۱ که گفتیم مولی علی کشته گردید امیر ناصر نامی از امرای عراق آهنگ جنگ مشعشعیان کرده به بغداد رفت و از آنجا سپاه بزرگی آراسته روانه واسط گردید که به خوزستان درآید سیدمحمد خبر او را شنیده با سپاهی به جلو او شتافت و در نزدیکی واسط دو سپاه به هم رسیده جنگ سختی کردند و فیروزی از آن سیدمحمد گردید. قاضی نوراللّه مینویسد: «همگی آن جماعت در جنگ او کشته شدند و احدی از ایشان بیرون نرفت».
پس از این حادثه کسی آهنگ جنگ مشعشعیان نکرد و چون پیر بوداغ که فرمانروای عراق و فارس بود با پدرش جهانشاه نافرمانی میکرد و گرفتار کار خود بود و از سوی دیگر او به تعصب شیعیان نبرد با مشعشعیان را صرفه خود نمیدانست این بود که سیدمحمد آسوده به حکمرانی پرداخت و تا سال ۸۷۰ خوش و آسوده روز میگذاشت.
در این زمان آسودگی و خوشی است که او با پیر بوداغ نامهنویسها کرده و آن گفتگوها را که نقل کردیم نموده است. هم در این زمان است که بسیاری از نگارشهای خود را از مناجات و زیارتنامه و قرآنسازی