انتقام در درون از همیشه مشتعل و منتظر موقعی مناسب بود که با یک تیر دو شکار بزند باینمعنی اولا انتقام بگیرد ثانیا غنیمت و یغما بیاورد که جبران خساراتی که تا آنهنگام از طرف آزادیخواهان باو وارد آمده بود بشرط موقع مطلوب هم رسیده بود.
از طرف دولت سردار ملی ستار خان به حاکمی اردبیل منصوب میشود. رحیم خان همان که میشنود که ستار خان وارد اردبیل شده است موقع انتقام را رسیده میشمارد.
چون همان ستار خان بود که در تبریز او را مغلوب کرده فرارش داده بود. رحیم خان سرکردها و ایلخانیهای قرهجهداغی و شاه سونها را دور خود جمع میکند و قوه قابلی تشکیل میدهد و با عجله روبه اردبیل حمله میکند.
ستار خان که از یکسو آن قوه بزرگ را در برابر خود یافته از سوی دیگر موقعیت را نامناسب میبیند جنگیدن را بینتیجه دانسته قوه خود را از اردبیل خارج کرده به تبریز برمیگردد.
رحیم خان فاتحانه وارد اردبیل میشود و شروع به غارت شهر و اطراف میکند خانهها دکاکین کاروانسراها و غیره تماما خالی میشوند رحیم خان به مقصود میرسد و انتقام از رقیب خود کشیده مقام اولی خود را بدست میآورد.
در ضمن قسمتی از یغمای جمع شده را به سواران خود که در این اواخر از او خیلی ناراضی بودند تقسیم میکند.
برای هیچکس پنهان نیست که سواران رحیم خان و غیره فقط برای غارت و چپاول بجنگ میرفتند نه برای عقیده و چون در جنگها آزادیخواهان نه فقط چیزی به دست نمیآوردند بلکه از رفقای