خود هم بجا میگذاشتند خیلی دلتنگ و از سرکرده خود ناراضی بودند.
مسلم است که فتح رحیم خان و فرار ستارخان از اردبیل تأثیر بدی نه فقط در مرکز بلکه در تمام نقاط کشور بظهور آورد.
مشروطهطلبان میفهمیدند که چه نتایجی دنبال این پیشآمد رخ خواهد داد فتح یک نفر مستبد مثل رحیم خان خطراتی مقدر برای مشروطه تهیه میکرد و اگر وضعیتی که رحیم خان با فتح خود ایجاد کرده بود قدری هم طولانی میشد و سرکردههای یاغی قدری هم در تسلط خود باقی میماندند شاید تمام نقاط هم علم شورش برپا میکردند دولت که در این عقیده بود تصمیم گرفته بود اردوی تنبیه کننده به آن محل بفرستد که طوایف را قمع کرده صفحات پر از اغتشاش را ساکت نموده نظم و امنیت را برقرار و اصول مشروطه را هم اجرا کند.
در تعقیب این مقصود دولت عدهای از سرداران را برای سرکردگی این اردو در نظر میگیرد و به آنها پیشنهاد میکند که به اردبیل بروند.
ولی چون کار سخت و پرمسئولیت بود اغلب آنها از عهدهدار شدن باین مسئولیت خودداری میکردند. چون خیال میکردند جایی که ستارخان که وضعیت محل را خوب میدانست و از هر حیث مطلع بود و بعلاوه خود از همان محل بود کاری نتوانسته بکند و فرار کرده است اینها چهطور خواهند توانست نتیجه دست بیارند.
بنابراین در جواب دولت تقاضای بیمورد و غیر اجراشدنی میکردند مثلا یکی از سرداران تقاضا میکرده ده هزار قشون و صد هزار تومان پول داده شود.