خود را به طرف اردو دراز میکردند قشون بدون زدوخورد وارد زنجان شدند و در ادارههای دولتی جا گرفتند.
این حرکت جسورانه ملا را وادار برفتار احتیاط کرد و بفکر آنکه اردو عنقریب تمام سنگرها و نقاط شهر را در تصرف میآورد تصمیم گرفت مسجد را که در مقابل دار الحکومه واقع است برای خود سنگر بکند. چون خیال میکرد که باین طریق موقعیت سختی برای اردو ایجاد میکند و با این خیال با ۲۰۰ نفر داخل مسجد شده سنگربندی کرد.
ملا قربانعلی بامید آن بود که اردو از نقطهنظر مذهبی حق حمله یا بمباران بمسجد ندارد و حال آنکه خود ملا لا ینقطع میتوانست باردو صدمه و اذیت برساند و شاید هم فرارش دهد - یفرم فورا فهمید که چه دامی گسترده شده و این مسئله را بدولت و وزیر جنگ اطلاع داده دستور خواست وزیر وقت که سپهدار اعظم بود جوابا تلگراف کرد که «بملا قربانعلی و کسانشان پیشنهاد تسلیم بکنید در موقع غیرقبول مسجد را بتوپ ببندید» همان که اجازه را بدست آورد یفرم نزد ملا پیغام فرستاد و پیشنهاد کرد که تسلیم شود و در ضمن آن تهدید کرد که اگر برعکس آنچه اردو منتظر است رفتار کند او مجبور میشود که مسجد را بمباران کند.
در جواب ملا بسواران خود دستور داد که مشغول محکم کردن سنگرها بشوند.
سواران هم حرکات تحریکانگیز بخود دادند. آنطور معلوم میشود که قربانعلی بتهدید یفرم میخندید.
چون اطمینان داشت که هیچوقت از طرف هیچکس بجای مقدس