با اینکه سلطان بن مرشد نبود احمد بن سعید در کارزار مردانه پایدار مانده و در ماه مارس امید محصورین فزونتر گردید زیرا چشم زخم سختی بایرانیان رسید.
دو هزار نفر از لشکریان ایران بیغماگری رفته و با غنایم فراوان برمیگشتند و شبهنگام در درهای پیاده شده بودند. نگهبان درستی نگماشته بودند و از اینرو قشونی از عرب بر آنها شبیخون برده بسیاری از ایشانرا بکشتند و تنها چند نفری زخمی رهایی یافته کلبعلی خان را از سرگذشت آگاه نمودند.[۱]
پنج هفته بعد، اخباری به کامبرون رسید که ایرانیان گزندی سختتر یافتهاند ولی سپس آنرا تکذیب کردند.[۲]
در ژولیه احمد دید که آذوقهاش دارد تمام میشود و چون امید بهبودی میدهد ناچار بدشمنان توانایش تسلیم گردیده شرطی آبرومند با آنها بست. بدینسان صجار در کف افتاد ولی هفت هشت ماه پایداری کرده و سه هزار کس از لشکربان آنانرا نابود ساخته بود.[۳]
احمد بن سیف، همچنانکه در جنگآزمایی و دلاوری نشان داده بود در سیاست نیز کارآمد بود و باندازهای خود را نزد تقی خان مقرب ساخت که نه تنها مشار الیه ویرا بر حکومت صحار برقرار نهاد بلکه