دهم نوه ششم او اسماعیل با کیش شیعی و زبان ترکی به پادشاهی بر میخیزد سید هم گردیده بوده و درباره شیعیگری چندان سختگیری مینماید که یک رشته نارواییها از آن پدید میآید.[۱]
یکی از کارهای شاه اسماعیل کشتن علی و ایوب و به هم زدن بساط استقلال مشعشعیان است. ولی در چگونگی آن سخنان گوناگون نوشته شده. قاضی نوراللّه میگوید. برخی بدخواهان بگوش شاه اسماعیل رسانیده بودند که علی و ایوب راه عموی خود مولی علی را دارند و چون او دعویهای بیجا مینماید این بود که به هنگام هجوم به بغداد به تحریک میر حاجی محمد و شیخ محمد رعناشی که معلم زاده پسران سیدمحمد بودند از آنجا آهنگ هویزه کرد - سیدعلی به اطمینان شیعیگری بیباکانه نزد او شتافته فروتنی آشکار ساخت ولی شاه چون بیدینی آنان را باور کرده بود فرمان به کشتن دو برادر و دیگر بزرگان مشعشعی داد.
مؤلف تکملةالاخبار نیز نزدیک به همان معنی را مینگارد سیدعلی مینویسد چون شاه اسماعیل لشکر به خوزستان کشید علی و ایوب نامه بدو نوشتند که ما شیعی هستیم و آنچه بدخواهان درباره ما میگویند جز دروغ نیست شاه اسماعیل این سخن را از ایشان پذیرفته بازگشت و ارمغانها برای ایشان فرستاد. لیکن سپس علی و ایوب در شوش که سیدمحسن تعمیر کرده و بارو گرد آن کشیده بود نشیمن داشتند حاکم شوشتر که از ایرانیان بود آنان را بنام میهمانی و رفتن به شکار بیرون خواند و دستگیر ساخته بکشت.
- ↑ درباره نژاد و کیش و زبان خاندان صفوی نگارنده را کتاب دیگری هست که چاپ خواهد شد.