این برگ همسنجی شدهاست.
در تذکره شوشتر هم میگوید سیدعلی و ایوب بنام سیادت و همکیشی در هجوم بغداد بشاه اسماعیل پیوستند و او ایشان را گرفته بکشت. سپس چون لشکر به هویزه کشید سید فیاض پسر دیگر سید محسن به جنگ بیرون آمده خود او با سپاه کشته گردید.[۱]
ولی همه اینها نادرست است. آنچه راست و باورکردنی است نوشته مؤلف حبیب السیر است که خود او همزمان شاه اسماعیل بوده و کارهای او را به تفصیل نگاشته است. بگفته این مؤلف در سال ۹۱۴ شاه اسماعیل لشکر به عراق عرب برده بغداد را بگرفت سپس چون سخنانی از بدکیشی مشعشعیان و اینکه آنان سید فیاض را (گویا لقب سیدعلی بوده) به خدایی میستایند شنیده بود آهنگ هویزه کرد که آنان را براندازد سید فیاض آگاهی یافته به آراستن سپاه کوشید و دو لشکر در بیرون هویزه به هم رسیده جنگ بسیار سختی کردند به گفته اسکندر بیگ ترکمان:
ز خون مشعشع در آن سادهدشت | تو گفتی زمین و زمان لاله گشت | |||||
ز بس خون در آن سرزمین کلهبست | فلک تا کمرگاه در خون نشست | |||||
ز بس کشته بروی هم او افتاد | در آن بادیه بسته شد را باد[۲] |
- ↑ چنانکه گفتهایم قاضی همیشه میخواهد پرده بروی بدیهای مشعشعیان بکشد و این است که جنگ آنان را با شاه اسماعیل و کشته شدن ایشان را در جنگ بزیان آن خاندان دانسته و پردهپوشی کرده است. گفتههای سیدعلی نیز مرکب از گفتههای قاضی و از افسانههایی است که در زبانها بوده است. اما تذکره شوشتر مؤلف آن چون نام فیاض و جنگ او را با شاه در حبیب السیر و دیگر تاریخها دیده و از سوی دیگر نوشته قاضی را در یاد داشته از روی همرفته آن دو خبر نوشته خود را درآورده است. در حالیکه فیاض جز سیدعلی نمیتواند بود.
- ↑ عالمآرا شرح حال اسماعیل. گویا شعرها از خود اسکندر بیگ باشد.