ولی معمائی در کار بود که بی گشادن آن تألیف ارزشی نداشت و آن دعوی مهدیگری سید محمد و دعوی خدائی پسرش مولا علی بود.
چه سید محمد مذهب اثنا عشری داشته و به نام این مذهب بوده که با دیگران نبرد و کشاکش میکرده و چنانکه میدانیم بنیاد مذهب اثنی عشری بر زنده و غایب بودن مهدی عجل پسر امام حسن عسکری علیهالسلام است و اینکه او روزی پدید آمده جهان را از داد و نیکی پر خواهد ساخت. پس از چه راهی بوده که سید محمد خود را مهدی خوانده و از چه راهی بوده که دوازده امامیان دعوی او را پذیرفتهاند؟! نیز دعوی خدائی مولا علی و کارهای او که کاروان حاجیان را کشتار و تاراج کرد و در نجف بارگاه امیرالمومنین علی علیهالسلام را ویرانه کرده چوب محجر قبر را کسان او چون هیزم زیر اجاق سوزانیدند. آیا این سیاهکاریها با مذهب شیعه چه سازشی داشته است؟! بویژه در آن زمان که شیعیان تازه بجوش و جنبش برخاسته و تعصب بیاندازه داشتند.
برای دانستن این معما راهی نبود جز آنکه کتابی یا نوشتهای از سید محمد یا یکی از پیروان او بدست بیاید.
ولی کو چنین کتابی؟ آنچه جستجو کردیم تنها نام «کلام المهدی» را بدست آوردیم که قاضی نوراللّه یاد کرده میگوید گفتههای سید محمد را در بر داشت و آنچه در فهرستهای کتابخانههای بزرگ اروپا جستجو کردیم و از کتابخانههای ایران پرسیدیم سراغ نسخهای از آن نگرفتیم و نومید گردیده از چاپ تألیف چشم پوشیدیم. تا پس از چهار سال مرد دانشمند گرانمایه آقای حاجی ابوعبداللّه مجتهد زنجانی ناگهان نسخه کهنهای از کلام المهدی را بدست آوردند و چون حاجت سخت