شهر برداشته به جای خود بازگرداند.[۱]
سید سجاد
به نوشته سیدعلی مرگ بدران در سال ۹۴۸ بوده پس از وی نوبت حکمرانی به پسرش سید سجاد رسید در همان سال آغاز پادشاهی او بود که چون علاء الدوله رعناشی پسر خلیل اللّه نیز گردنکشی آشکار میساخت شاه طهماسب لشکر بر سر او به دزفول برد. سید سجاد این شنیده نزد شاه شتافت و فروتنی و چاکری آشکار میساخت. شاه او را نواخته با فرمان والیگری بازگردانید.[۲]
با اینحال سجاد دل با شاه طهماسب پاک نداشته و همیشه به کارشکنی میکوشید. مؤلف تکملة الاخبار که همزمان او و طهماسب بوده درباره وی این عبارت را مینویسد: «حالا شوشتر و دزفول داخل حوزۀ شاهی دین پناهی است. اما هویزه و عربستان و آن نواحی در تصرف اوست اگرچه از مخالفت فرمان همایون هراسان است. اما مردم شوشتر و دزفول را ایمن نمیگذارند اکثر اوقات نهب و غارت مینمایند».
سیدعلی نیز مینویسد «بنی لام که آنان را آل غزی میخوانند و
- ↑ کتاب تکملة الاخبار تألیف علی بن عبد المومن -؟ این کتاب از بهترین کتابهای تاریخی است ولی تاکنون چاپ نشده. نسخهای از آن در تهران در کتابخانه آقای حاجی حسین آقا ملک هست.
- ↑ عالمآرا چاپ تهران صفحه ۷۲ - شگفت است نام این مرد در کتابها به غلط برده شده. در عالمآرا در یکجا به عوض سید سجاد بن بدران «سید شجاع الدین» و در یکجا به عوض سید سجاد «سید سحار» مینگارد.