برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۶۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مراد آقا را در دژ سلاسل گرد فروگرفتند. نیز کسی نزد سید مبارک فرستاده ازو یاری طلبیدند.

اما سید مبارک چنانکه گفتیم او خود سرانه رفتار کرده پروای شاه را داشت اگرچه از راه دور اندیشی پسر خود سید ناصر را به درگاه شاه فرستاده دولتخواهی و فرمانبرداری آشکار کرده بود ولی در دل اندیشه‌ای جز خود سری نداشت و به گفته عالم‌آرا «بی‌ادبیها ازو بمنصۀ ظهور می‌رسید».

این بود که همین‌که فرستاده افشاریان نزد او رسید بی‌درنگ با لشکری از اعراب از هویزه بیرون تاخته نخست دزفول را بدست آورد کسان خود را در آنجا برگماشت سپس به شوشتر آمده بیرون دژ سلاسل لشکرگاه ساخت.

این خبر در قزوین به شاه عباس رسید و خواست که خویشتن لشکر بر خوزستان بیاورد. امرا این کار را نپسندیدند خاتم خان اعتمادالدوله وزیر همراه فرهاد خان سردار با لشکر انبوهی آهنگ خوزستان کرده از راه لرستان به آنجا رسیدند و چون به دزفول نزدیک شدند کسان سید مبارک آنجا را گذارده بیرون رفتند و چون به شوشتر رسیدند خود مبارک نیز از پیرامون سلاسل برخاسته راه هویزه را پیش گرفت.

بدینسان بی‌آنکه جنگی روی دهد شورش فرونشست. حاتم خان افشاریان را چه در شوشتر و چه در کهکیلویه رام گردانید مهدی قلی خان نامی را از ایل شاملو در شوشتر به حکمرانی برنشاند سید مبارک نیز از در پوزش‌خواهی درآمده به گناهان گذشته خود اقرار و سوگند یاد کرد که در آینده نافرمانی نگردد.[۱]


  1. عالم‌آرا وقایع سال ۱۰۰۳ و سال ۱۰۰۵ (درباره ایل افشار مقاله‌های نگارنده