عنوان که دختر خود را به زنی به او بدهد. برکه از این دعوت شادمان گردیده بیدرنگ به رامهرمز رفت سیاوش خان او را گرفته به اصفهان برد و از آنجا او را به مشهد نزد پدرش منصور که هنوز زنده بود فرستادند.[۱]
سیدعلی خان پسر خلف
مولا خلف را گفتیم که پسر سید مطلب و برادر سید مبارک بود.
چون مبارک او را کور ساخت در هویزه نمانده با خاندان و بستگان خود به کهکیلویه رفت و در آنجا جایزان و آن پیرامونها را از امام قلی خان بیگلربیگی کهکیلویه و فارس گرفته به آبادی آنها برخاست و آبی به نام خلفآباد بر آنها روان گردانید.[۲]
مولا خلف از علمای شیعه شمرده میشود و تألیف بسیاری از او نام میبرند پسر او سیدعلی نیز در اصفهان درس خوانده و از علمای و مؤلفان بشمار است و شعرهای بسیار از او بازمانده.
سیدعلی در خلفآباد نزد پدر خود میزیست تا در سال ۱۰۶۰ که چنانکه گفتیم سیاوشخان از دربار به رامهرمز آمده سید برکه را بدانجا خوانده گرفتار نمود. در همان زمان سیدعلی و پدرش خلف نزد او رفتند و او فرمان والیگری که از دربار به نام سیدعلی آورده بود و پنهان میداشت آشکار کرده به سیدعلی داد.