سید عبداللّه
سید عبداللّه را گفتیم که در زمان والیگری برادرش حیدر به مشهد فرستاده در آنجا نگاه داشتند. پس از مرگ حیدر او را به اصفهان خواستند و از این سوی کسان بسیار دیگری از برادران و پسران حیدر به اصفهان شتافته و هر یکی والیگری را برای خود میخواست. مدت پنج سال کشاکش و گفتگو میانه اینان بر سر والیگری برپا بود و ناتوانی دربار صفوی را از اینجا میتوان بدست آورد که نمیتوانست یکی از اینان را از روی اختیار برگزیده به هویزه گسیل دارد. پس از پنج سال مشعشعیان سخن یکی کرده به والیگری سید عبداللّه گردن نهادند و از پادشاهان فرمان بنام او گرفته روانه هویزه شدند.
ولی زمان سید عبداللّه بس اندک بود و پس از هفت ماه و بیست روز والیگری در سال ۱۰۹۷ بدرود زندگی گفت.[۱]
سید فرجاللّه خان
پس از مرگ سید عبداللّه برادر او سید فرجاللّه به اصفهان رفته از شاه فرمان والیگری دریافته به هویزه بازگشت و او یکی از والیان معروف هویزه است و خواهیم دید که بصره به دست او گشاده گردید.
سیدعلی که ما کتاب او را در دست داریم پسر سید عبداللّه و برادرزاده سید فرجاللّه بوده. او بارها به اصفهان آمده و نماینده فرجاللّه بوده و سالها در اصفهان بسر داده. ولی در زمانهای آخر که به هویزه برگشته بوده میانه او و فرجاللّه سردی و دشمنی پدید میآید و یک باره هم جنگ با هم میکنند. از حادثههایی که سیدعلی از زمان درنگ
- ↑ کتاب سیدعلی.