خوانین مرند بدگمان شده به حبس ایشان امر نمودند. در این بین از طرف شهر آقا میر فتاح به دروازۀ کجیل رسیده حکم به شکستن دروازه کرده از شهر بیرون رفت و آصفالدوله و مستحفظین بروج و بارو از بیرون رفتن عیال و اولاد نایبالسلطنه با تفنگچیان عراق و آقا میر فتاح از حفظ بروج و باره دست کشیده هریک در گوشهای پنهان شدند و آصفالدوله خود را از قلعۀ تبریز بیرون انداخته درخانۀ یکی از رعایای محلۀ خیابان پنهان شد و در حینی که ژنرال ارسطوف خوانین مرند را گرفته و در کار معاودت بود و استقبالچیان شهر و آقا میر فتاح رسیده کیفیت شهر را معلوم نمودند.
ژنرال ارسطوف از همانجا خوانین مرند را با هزار نفر سوارۀ قزاق که همراه داشت با دو عراده توپ به تعاقب میرزا محمدخان لاریجانی و عیال و اولاد نایبالسلطنه روانه کرده خود وارد دارالسلطنۀ تبریز شده به دارالاماره نزول نمود و هزار نفر صالدات به ارگ فرستاده قورخانه و انبار را مضبوط نمود و دو عراده توپ با ریسمانها بر بالای طاق علی شاه که از بناهای قدیم تبریز و کمال ارتفاع دارد کشیده مشغول به ضبط و حراست مملکت تبریز شده و صورت حال را به ژنرال بسقویچ اعلام نموده و آصفالدوله را که درخانۀ رعیتی پنهان شده بود مخبر شده صالدات فرستاده آصفالدوله را گرفته به محبس فرستاد.
ذکر احوال ژنرال بسقویچ و فرار حسینخان سردار از قلعۀ سردار آباد و گرفتن ژنرال بسقویچ قلعۀ ایروان را و فرار نصیرخان طالش از قلعۀ النجق و خبردار شدن ژنرال بسقویچ از تسخیر تبریز
چون ژنرال بسقویچ چنانکه مذکور شد متعاقب اردوی نایبالسلطنه به راه تفلیس روانه شد در بین راه معلوم شد که نایبالسلطنه در آباران به لشکر روس رسیده چنانکه مذکور شد محاربه واقع شده و لشکر روس در اوچ کلیسا متحصن آمدهاند.
ژنرال بسقویچ از راه تفلیس به طرف اردوی نایبالسلطنه روانه شده و چنانکه مذکور شد در همان چند روز نایبالسلطنه نیز به طرف خوی حرکت فرموده بود و حسینخان سردار با جمعیت ایروان در آن حوالی مانده بود، ژنرال بسقویچ به محض