برگه:Tarikhe Now.pdf/۱۰۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

آنچه در دست است از دست رفته و کار به جایی کشد که تدارک آن اصلاً ممکن نباشد و نیز ملاحظه می‌فرمودند که با وجود این‌که در مملکت خراسان مثل رضا قلی‌خانی در قوچان و محمدخان در تربت سال‌هاست که دم از طغیان و عصیان می‌زنند و بارها لشکر فرستاده شده و شجاع‌السلطنه حسنعلی‌میرزا مکررا به مقام دفع و رفع آنها برآمده و کار به هیچ نوع تمام نشده مگر به دادن فرمان امان و ختم قرآن چگونه میسر است که چنین دشمن قوی با این اوضاع و اسباب مغلوب و منکوب آیند در همین بین خبر رسید که عبد الرضاخان یزدی وزیر شاهزاده محمدولی‌میرزا که در یزد به نیابت ایشان مشغول بود شاهزاده را که در دارالخلافه دیده و خصم قوی‌دست روس را به تبریز رسیده شنیده سودای استقلال در دماغ خود جای داده جمیع عیال و اولاد شاهزاده را از یزد بیرون کشیده و با یزدیان متفق شده سیصد هزار تومان زر مسکوک و دویست هزار تومان اقمشه و امتعه از مال شاهزاده تصرف کرده به بذل و بخشش و گرفتن نوکر مشغول می‌باشد و باز خبر رسید که عباس‌قلی‌میرزا حاکم کرمان ولد ابراهیم‌خان قاجار که نوادۀ دختری خاقان مغفور بود در کرمان به اغوای قاسم‌خان نامی و به غرور جوانی قریب به هشت هزار نفر از طایفۀ بلوچ و طایفه عطاء‌اللهی جمع کرده از شهر کرمان در کار حرکت کردن به سمت یزد و کاشان است. خاقان مغفور به این جهات و رموز دیگر دولتی که صاحبان دولت و سلطنت از آن آگاهند جواب نایب‌السلطنه را به‌طور خوشی نوشته و صراحة سه رکن مصالحه را قبول فرموده و در باب رکن دیگر که دادن بیست کرور اشرفی باشد تأمل فرموده بودند و پنج کرور به نایب‌السلطنه اذن داده بودند که طی گفتگو نماید.

ذکر گفتگوی ژنرال بسقویچ با نایب‌السلطنه در مجلس دهخوارقان و رفتن دالخسکی از طرف ژنرال بسقویچ به دارالخلافۀ تهران و آمدن میرزا ابو الحسن‌خان وزیر دول خارجه از دارالخلافه به آذربایجان

چون نایب‌السلطنه و ژنرال بسقویچ با امنای دولت روسیه و ایران در قصبۀ دهخوارقان مجتمع آمدند و به ملاقات هم رسیده گفتگوی دولتی به میان آوردند از آنجا که کاغذ وکالت دولتی در دست وکلای طرفین ضرور است تا سخنانی که گفتگو می‌شود