اساس کار ما مقداری (اما چقدر معلوم نبود) افتاده است و آنچه کوشش کردیم با این که میدانستیم که نسخه یا نسخههایی از تاریخ نو در کتابخانۀ سلطنتی موجود است نتوانستیم به آنها یا به نسخی دیگر راه وصول بیابیم.
خوشبختانه روزی صحبتی از چاپ تاریخ نو با دوست مهرپرور فاضل ارجمند خود آقای جعفر سلطان القرایی که عشق به جمع و مطالعۀ کتاب را با لطف و کرم توأم دارند به میان آوردیم ایشان فرمودند که از این کتاب نسخهای در کتابخانهای برای فروش سراغ دارند. بلا تأمل رفتند و از کیسۀ فتوت خود آن را خریدند و برای تکمیل کار ما آن را کریمانه یعنی بیمزد و منت تحت اختیار ما گذاشتند.
این نسخۀ نفیسه که ما آن را ذیلاً معرفی میکنیم در دو ثلث اخیر این چاپ بهترین مأخذ و اساسیترین وسیلۀ کار ما شد. ما از صمیم قلب از این عنایت مخصوص آقای سلطان القرایی که خدمتی بیشائبه به نشر علم و معرفت است تشکر میکنیم و توفیق کامل معظم له را در راه این قبیل خدمات از خداوند مسألت مینماییم.
۳ - نسخۀ سوم همین نسخۀ مرحمتی آقای سلطان القرایی است که در آخر آن چنین نوشته شده: «تم بعونالله تعالی فی سنة تحریر اصل نسخه که بعد از تحریر نسخه جز این جلد جلدی کتابت نشده.»
همین عبارت میفهماند که این نسخه در همان سال تحریر نسخۀ اصل که همان سال ۱۲۶۷ قمری است تحریر یافته و اول نسخهای بوده است که از روی اصل برداشته شده.»
این نسخه به موجب شرحی که در پشت ورق اول آن نوشته است بعدها به دست نادرمیرزا مؤلف تاریخ تبریز افتاده و آن حواشی که به امضای «نادر» در دو نسخۀ مذکور در فوق نقل شده در این نسخه هم هست با زیاداتی با این تفاوت که تمام آنها در این نسخه به خط خود نادرمیرزا است. در پشت این نسخه چنین مذکور است:
«به تاریخ غرء رجب المرجب سنۀ یک هزار و دویست و نود و هفت هجری در دار السلطنۀ تبریز که بیست روز از خردادماه پارسی گذشته و سه روز به اول تابستان و آخر جوزا و دو روز به اول حزیران ماه رومی مانده است در محلۀ سرخاب تبریز به