روانۀ یزد نمایند. خاقان مغفور سخنان رویاندود او را از روی مصلحت قبول فرموده سیفالدوله پسر ظلالسلطان را به یزد فرستادند او نیز به یزد رفته از همۀ امور بیدخل در گوشۀ یزد قرار گرفت و در همین سال شاهزاده محمد تقیمیرزا ملقب به حسامالسلطنه که حاکم بروجرد بودند محمودمیرزا را به تهاون در خدمتگزاری دولت منسوب کرده صد و بیست هزار تومان پیشکش داده حکومت لرستان و عربستان را به حکم خاقان مغفور از او منتزع نموده بلکه از حکومت نهاوند نیز معزول شده به دارالخلافه احضار شد، همچنین شاهزاده عبداللّهمیرزا یکصد و بیست هزار تومان پیشکش در خدمت خاقان گذرانیده دوباره منصوب به حکومت خمسه شد.
ذکر ورود نایبالسلطنه به تبریز و وقایعاتی که در آن اوقات روی داد
نایبالسلطنه بعد از روانه شدن ژنرال بسقویچ به محال هشت رود تشریف بردند و از آنجا به ساعت سعد روانۀ دارالسلطنۀ تبریز شدند و اهل ولایت آذربایجان چنانکه عادت اهل زمان است در اوقات توقف روسیه در دارالسلطنۀ تبریز و تسلط ایشان در ولایت آذربایجان بعضی مآلاندیشیها کرده بودند و دو گروهی در میان ایشان حاصل شده بود، نایبالسلطنۀ مرحوم قبل از ورود به دارالسلطنۀ تبریز از راه دولتداری و سرپرستی ارقام استمالت به جمیع اهل آذربایجان نوشته و در آن احکام مرقوم فرموده بودند که باید رعیت و خوانین و لشکریان آذربایجان به عفو دولت ما امیدوار بوده و این معنی را بدانند که در امثال این فترات حرکاتی که از زیردستان صادر میشود آن جوره حرکات را در میزان عمل وزنی نخواهد بود که بنای آن اعمال از روی اضطرار و عدم اختیار است و در این صورت تکلیفی برای کسی نیست پس باید به الطاف ما امیدوار بوده و در خدمت ما جمیع گذشته را معفو و مغفور شمارند.
بعضی از اهالی آذربایجان که مخوف شده بودند و میخواستند که از مملکت آذربایجان به ولایت روسیه روند مطمئن و امیدوار شده خادم و غیرخادم متوجه آستانبوسی شدند و جمعیت عظیم در دارالسلطنۀ تبریز روی داده نایبالسلطنه در ساعت معین وارد تبریز شدند و رعایا و برایا فوجفوج و دستهدسته به آستانبوسی