نامزد فرموده مرخص ساختند و خود نایبالسلطنه روانۀ دارالخلافه شدند و بعد از قطع منازل به دارالخلافه رسیده به شرف پایبوس خاقان مغفور مشرف گردیدند.
در باب ششصد هزار تومان که از دولت علیۀ انگلیس مطالبه میشد مجلس گفتگو منعقد شد و سفرای دولت انگلیس مدعی شدند که این تنخواه را وقتی بایست ما به دولت علیۀ ایران تسلیم نماییم که دولت علیۀ روس بیجهت و بیسبب مقدم و مبتدی بر نقض عهد و میثاق شده به منازعه و مقاتله پردازند و در این منازعه که فیمابین دولتین شد معلوم ما شده است که مبتدی در این منازعه دولت علیۀ ایران بوده و در این صورت بر دولت علیۀ انگلیس لازم نیست که این تنخواه را بدهد چه در این جنگ دولت روس را تقصیری نبوده است و پس از این سؤال و جواب خواهشمند شدند که این فصل مصالحۀ فیمابین را که مایۀ گفتگوی حال و مابعدهاست خاقان مغفور از صلحنامه بیرون آورده در ازای این کار دولت علیۀ انگلیس دویست هزار تومان به دولت علیۀ ایران تسلیم نمایند.
این خواهش را خاقان مغفور از ایشان قبول فرموده و مبلغ مسطور را مدد کرور هشتم ساخته به نایبالسلطنه مرحمت فرمودند و در مدت اقامت نایبالسلطنه در دارالخلافه مملکت خوی نیز از رهن دولت روسیه بیرون آمد و لشکر متوقف خوی از روس روانۀ آن طرف سرحد شدند و خاقان مغفور تدارک رفتن نایبالسلطنه را به دارالسلطنۀ پترزبورگ دیده تخت پادشاهانهای که از طلای خالص ساخته و مینا شده بود با کمر خنجر و شمشیر مرصع موسوم به جهانگشا که زیاده از صد هزار تومان همسان شمشیر قیمت داشت با نیمتاج پادشاهی و سایر تدارکات لایقه مرحمت فرموده مأذون فرمودند که به دارالسلطنۀ پترزبورگ روانه شوند و مصالحهنامه را نیز مقرر داشتند که در خدمت نایبالسلطنه بوده به امپراطور تسلیم نمایند و پس از آن التفاتهای بیکران مجلس محاکمه برای امر اللّه یارخان آصفالدوله منعقد شده و گفتگوی تقصیر و تهاونی که در نگهداری تبریز از او واقع شده بود به میان آمد و پس از اثبات تقصیر به حکم خاقان مغفور نایبالسلطنه آصفالدوله را به میدان دربخانه پادشاهی در بالای سکویی که توپ بزرگی گذاشته شده است برده و چوب یاسا به پای زدند تا منبعد خدمتکاران بزرگ این جوره تهاون را در امور دولتی سست نشمارند و نایبالسلطنه را بعد از این