مجتهد العصر و الزمانی جمع آمدند ومیرزای مجتهد را از دولتسرای خود به مسجد جامع برده دروب اسواق وخانات را بسته به مسجد جامع مجتمع گشتند و کثرت و غوغای عظیم از عام و خواص در مسجد پیدا آمد.
امنای دولت از شنیدن این اخبار ابواب ارگ مبارکه را بسته و مستحفظ گذاشته از غوغای عوام محترز آمدند و مجتهد العصر و الزمانی کسان به نزد ژنرال گریبایدوف فرستاده و از او دوباره خواهش استرداد اناثیۀ اسلام را نمودند و گریبایدوف نیز کسان خود را که قریب به دویست نفر بودند جمع آورده به حفظخانۀ خود مشغول شده کسان میرزای مجتهد را به عتابهای درشت و خطابهای سخت مخاطب ساخته معاودت داد.
اهل اسلام از شنیدن این جواب به اضطراب افتادند، خاقان مغفور کس فرستاده اهل اسلام را از این حرکت منع نمودند و عوام الناس فرستادگان خاقان را فیالجمله سرزنش کرده معاودت دادند و بار دیگر میرزای مجتهد رحمهاللّه کسان به نزد ایلچی فرستاده خواهش سابق را مکرر ساختند و در این نوبت آغا یعقوب ناپاک با یک دو نفر از کسان ایلچی در حضور گریبایدوف سخنان مرتدانه گفته و دست به تفنگ گشودند و دو سه نفر از اهل اسلام را که جناب میرزا فرستاده بود مقتول ساخته سایر خدمتکاران ایلچی نیز از بام و دیوارهایخانه بنای تفنگاندازی گذاشته جمعی از اهل اسلام را مجروح ساختند.
چون عوام الناس که در مسجد جامع جمع آمده بودند کار را بدین منوال دیدند و دستهدسته فوجفوج از مسجد جامع روی بهخانۀ ایلچی گذاشته به استیصال وجود ژنرال گریبایدوف و اعوان اوجازم شدند و خاقان مغفور بعد از شنیدن این خبر ظلالسلطان را با جمعی از ارگ بیرون فرستادند خواستند که به ممانعت عوام مشغول شوند عوام الناس از دیدن احوال کسان ظلالسلطان را در کوچهها به سنگ و چوب گرفته هجوم بر سرخانۀ ایلچی آوردند و کسان ایلچی نیز هفتاد هشتاد نفر از مسلمان را به ضرب گلوله مقتول ساختند.
بالجمله مسلمانان به خانۀ ایلچی ریخته گریبایدوف را با جمیع کسان او سوای یک نفر نایب ایلچی که بهخانۀ مسلمانی پناه برده و محفوظ مانده بود جمیعا مقتول شدند و