فرجاللّهخان شاهیسون اردبیلی حاجی بیرامقلی نامی را از توشمالان طایفۀ شاهیسون به غرضی از اغراض به دست خود مقتول ساخته این دعاگوی دولت او را گرفته محبوس نمود و حقیقت را به نایبالسلطنه عرض نمود. فرجاللّهخان قبل از رسیدن چاپار از محبس فرار و چاپار حکم احضار او را از طرف نایبالسلطنه رسانید این دعاگوی دولت ثانیا حقیقت را معروض داشت و از این کیفیت میرزا نصر اللّه اردبیلی که کارگزار قراجه داغ و مشکین در خدمت پادشاه مرحوم بود مستحضر شده وراث حاجی بیرامقلی را اعلام نمود که فرار فرجاللّهخان را از محبس در خدمت نایبالسلطنه مسند به این دعاگو نمایند.
نظر به عرض ایشان نایبالسلطنه این دعاگوی دولت را از اردبیل به اوجان احضار فرمودند، پس از آستانبوسی این دعاگو را نظر به همان عرض که فرار فرجاللّهخان به استحضار این دعاگوی دولت است به قراولان دربخانۀ مبارکه سپردند که قریب به چهار ساعت در قراول مانده شفعاء شفاعت نموده اذن مرخصی به منزل دادند و بعد از سه روز احضار فرموده حکما و حتما فرجاللّهخان را از این دعاگو خواستند و این دعاگو نیز از آنجا روانه شده غفلة بر سر فرجاللّهخان ریخته او را در جنگلهای طالش و خلخال گیرانیده دوباره معاودت به خدمت نایبالسلطنه نموده در محال میاندوآب و مرحمت آباد به اردو رسیده فرجاللّهخان محبوس شد.
این دعاگوی دولت نوازش یافته از آن اتهام بیرون آمد و از خدمت نایبالسلطنه مرخص و روانۀ اردبیل شد و در همین اوقات محمدحسینمیرزای حشمتالدوله از طرف خاقان مغفور به اردوی مرحمت آباد رسید. چون خاقان مغفور حکم فرموده بودند که نایبالسلطنه او را به ایالت کرمانشاهان نامزد فرماید به این سبب نایبالسلطنه طهماسبمیرزا برادر او را از کرمانشاهان معزول و محمد حسینمیرزا را به ایالت کرمانشاهان منصوب فرمودند و او در آن ولایت تا ایام وفات خاقان مغفور مشغول به حکومت بود و هم در این اوقات میرزا محمد تقی آشتیانی را که از طرف نایبالسلطنه وزیر همدان و در خدمت شاهزاده فرخسیرمیرزا ملقب به نیرالدوله مشغول به خدمتگزاری بو میرزا ابوالقاسم قائممقام به جهت عداوت سابقه که با او داشت و او را