مخل به منصب خود میدانست و چنانکه یک دو سال هم در ایام عزل میرزا ابوالقاسم کارگزار آذربایجان بود در خدمت نایبالسلطنۀ مرحوم متهم ساخته او را به بی اخلاصی و هواخواهی دیگران منسوب داشت و نایبالسلطنه یحییخان یوزباشی را با صد نفر غلام به گرفتن او روانه داشتند و حکم فرمودند که اگر از همدان گریخته به حز دارالخلافه به هر ولایت رفته باشد او را تعاقب کرده دست بسته به اردوی همایون رسانند.
دوستان میرزا محمد تقی او را از کیفیت مأموریت یحییخان مستحضر ساختند و او یک روز قبل از ورود یحییخان به همدان به بروجرد گریخته بود، یحییخان به بروجرد رفته از شاهزاده محمدتقیمیرزا او را دست بسته گرفته به اردوی مرحمت آباد رسانید و محبوسا به قصبۀ مرند فرستاده شد. چون محمد بیک میررواندز که از احوال او بعد از این گفته خواهد شد به سبب پریشانی اوضاع ایران در دادن تنخواهی که از بابت ولایات کوی و حریر و اربیل قبل از منازعۀ دولت روس از سرکار نایبالسلطنه قبول نموده بود که سالی ده هزار تومان به دیوان نایبالسلطنه سپارد تهاون میورزید در این اوقات از او مطالبۀ تنخواه سه ساله شد و قدری از افواج نظام نیز به ولایت بالک و صدک مأمور فرمودند او نیز کسان به عذرخواهی فرستاده محاسبۀ خود را به امنای دولت نایبالسلطنه پرداخت نمود و نایبالسلطنه بعد از تمشیت این مهام وارد دارالسلطنۀ تبریز شدند و پس از دو ماه توقف امیرزاده خسرومیرزا از دارالسلطنۀ پترزبورگ رسید، خاقان مغفور نایبالسلطنه را با امیرزاده خسرومیرزا و وزیر مختار دولت روس که چند روز بعد از امیرزاده خسرومیرزا وارد شده بود به همدان احضار فرمودند.
ذکر حرکت خاقان مغفور از دارالخلافه به طرف فارس و ورود به همدان و رسیدن نایبالسلطنه به رکاب همایون و بعضی از احوالات متفرقه
چون حسینعلیمیرزا فرمانفرمای فارس به خیال اینکه خاقان مغفور را در امور دولتی چندان اعتنایی نیست قریب به یک کرور از مال دیوانی فارس را در این سه چهار سال به دیوان اعلی نرسانیده بود و محصلین دیوانی را عوض تنخواه نقد لیت و لعل و امروز و