مرحوم و قراباغ روانه شدند و ژنرال مدهدوف از اینگونه امورات که از لشکر ایران دیده جری شده بیتحاشی وارد بلدۀ گنجه شده و اخبارات تصرف قلعه و گریختن نظر علیخان و قتل امیرخان سردار و حکایت اردوی گنجه را به ژنرال بسقویچ نوشته مستدعی شده بود که بیتوقف ملحق شوند و ژنرال بسقویچ نیز بعد از شنیدن این اخبار سرعت در آمدن کرده سه روز قبل از رسیدن اردوی نایبالسلطنه به حوالی گنجه وارد گنجه شده بود.
ذکر حرکت اردوی نایبالسلطنۀ مرحوم از قلعۀ شوشی و رسیدن به حوالی گنجه و واقعاتی که قبل از مصاف با ژنرال بسقویچ روی داد
از گنجه تا قراباغ قریب بیست و پنج فرسنگ راه است و با حرکت اردو و لشکر کمتر از شش روز نمیتوان رفت مگر بهطور ایلغار.
شاه مرحوم پانزده فرسخ از گنجه گذشته در دو فرسخی اردوی نایبالسلطنه توقف فرموده بودند و به جمعآوری لشکرهای متفرقۀ خود اشتغال داشتند و نظر علیخان چهار روز بعد از جنگ قلعۀ گنجه را خالی کرده بیرون آمده بود و مسلمانان و رعایای گنجه بالتمام قلعه و شهر را خالی کرده به اردوی شاه مرحوم آمده بودند و شاه مرحوم خبر کشته شدن سردار و برهم خوردگی اردوی گنجه و ورود خود را به مابین گنجه و قراباغ به عرض نایبالسلطنۀ مرحوم رسانیده بود و حکایت خالی شدن قلعۀ گنجه و بیرون آمدن نظر علیخان اصلاً معلوم امنای دولت نبود بلکه هرگز احتمال نمیرفت و نوشتجات شاه مرحوم که پیش از خالی شدن گنجه که به نایبالسلطنه نوشته بود در پیشمیرزا محمد علی مستوفی الممالک بود، به غیر از خالی شدن گنجه مشعر بر احوالاتی بود که مذکور شد.
بعد از این قسمت که بین دو قلاب گذاشتهایم باید سطر ۱۵ از صفحۀ ۳۱ را خواند که چنین شروع میشود: «میرزا محمد علی نوشتجات شاه مرحوم را به آصفالدوله داد...» از همین محل تا سطر ۱۶ از صفحۀ ۳۹ یعنی تا عنوان: «ذکر رسیدن لشکر روس الخ...» دنبال هم است. غیر از این دو اصلاًح دیگر متن چاپی عیبی ندارد.