برگه:Tarikhe Now.pdf/۱۴۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

حمام بیرون آمده به منوچهرخان معتمدالدوله که در رشت نشسته بود اخبار کردند معتمدالدوله به خیال افتاد که مبادا حکایت رشت نیز مثل حکایت زنجان خواهد بود به تعجیل کس فرستاده به نواب خود حکم نموده بود که اهالی انزلیج را جمع نموده به عزم دیدن به منزل این دعاگوی دولت آمده از حقیقت مستحضر شوند. این دعاگوی دولت شاهی نیز از حمام بیرون آمده دانست که امر مخفی نمانده است سوار شده باز به اسالم رفت و فردای آن روز نایب انزلیج به منزلی که این دعاگو بود آمده کسی را ندید و این اخبارات را منوچهرخان معتمدالدوله به امنای دولت نوشت و از نایب‌السلطنه گله‌مند آمد.

القصه نایب‌السلطنه بعد از رسیدن به خدمت خاقان مغفور در همدان مورد نوازشات بیکران شد و وزیر مختار دولت علیۀ روس نیز به مراحم پادشاهانه سرافراز شده مقرر شد که به جهت گفتگوی اهالی دارالخلافه و تحاشی فیمابین رعیت دارالخلافه و نوکرباب دولت روسیه ایلچی مختار روس در دارالسلطنۀ تبریز ساکن باشد و نایب‌السلطنه به جهت حکایت انزلیج و حکایت خمسه خواهش انضمام خمسه را به ولایت آذربایجان اظهار نفرموده در باب حکومت خمسه توسط فتح‌اللّه‌میرزا ملقب به شعاع‌السلطنه را که ولد صلبی خاقان مغفور بوده نموده حکومت او را در مملکت خمسه از خاقان مغفور خواهش کردند و خاقان مغفور نیز حکومت خمسه را به شعاع‌السلطنه واگذار فرمودند تا ایام وفات خاقان در زنجان مشغول به حکومت بود و حسن‌خان پسر آصف‌الدوله را که ملقب به سالار و نوادۀ دختری خاقان مغفور بود و در همدان به خدمتگزاری و کارگذرانی شاهزادۀ فرخ سیرمیرزا منصوب نموده اردوی خاقان به عزم دارالخلافه حرکت کرد و نایب‌السلطنه نیز مرخص شده با وزیر مختار روس روانۀ دارالسلطنۀ تبریز شدند، خاقان مغفور به دارالخلافه نزول اجلال فرموده آن زمستان را به عیش و شادمانی گذرانیدند.

ذکر احوالات شاهزادگان عراق و خصوماتی که فیمابین ایشان واقع شد

محمد حسین‌میرزا که از زمان خاقان به حشمت‌الدوله ملقب شده و از طرف