ابراهیمخان سردار و فتحعلیخان قاجار ولدمیرزا محمدخان خدمت ارومیه و مراغه را گردن گرفتند و رفتند و نایبالسلطنۀ مرحوم اردبیل و مشکین را به شاه مرحوم داده و به حکومت قراجه داغ امیرزاده بهراممیرزا را تعیین نموده و این دعاگوی دولت شاهی را مقرر داشتند که به نیابت پادشاه مرحوم در اردبیل و مشکین به حکمرانی مشغول گردد و به امیرزاده قهرمانمیرزا که با حاجی علی عسکر خواجه و محمدخان سرتیپ ایروانی دو ماه بود که به ضبط سلیمانیه و شهر زور مأمور بودند مقرر داشتند که محمدخان سرتیپ در سلیمانیه مانده و امیرزاده قهرمانمیرزا با لشکرهایی که ابوابجمع او میشود متعالب اردوی نایبالسلطنه روانۀ عراق شود و پادشاه مرحوم را مقدمة الجیش ساخته با چهار هزار نفر از لشکر نظام و توپخانه و دو هزار سوار روانۀ سمت عراق فرمودند و خود سرکار نایبالسلطنه با طهماسبمیرزا و امیرزاده خسرومیرزا و سیف الملوکمیرزا با سایر لشکریان آذربایجان و میرزا ابوالقاسم قائم مقام از شهر اردبیل کوچیده از راه خلخال روانۀ عراق شدند و در همین اوقات توقف اردبیل وزیرمختار دولت روس میرحسنخان را مطالبه نمود و سرکار نایبالسلطنه نوشته از وزیرمختار گرفتند که اگر میرحسنخان به دولت روس رود او را دستبسته به دولت ایران سپارند و جمعی را بر سر او تعیین نمودند و او حرکت مذبوحی کرده به لنکران فرار کرد امنای دولت روس او را گرفته به دست امنای نایبالسلطنه سپردند و در منزل خلخال به خدمت نایبالسلطنه رساندند و در یکی از قلاع خلخال محبوس شد، بعد از دو سه ماه از آنجا فرار کرده خود را به طالش انداخته مصدر آشوب شد و باز لشکر از طرف ایران و از طرف روس بر سر او آمده او طاقت نیاورده به مازندران گریخت و خاقان مغفور او را به دارالخلافه آورده در دارالخلافه وفات یافت.
ذکر رسیدن نایبالسلطنه به خدمت خاقان مغفور در دارالخلافه و روانه شدن بر سر یزد و امورات واقعه
چون سرکار نایبالسلطنه به خمسه رسیدند پادشاه مرحوم را با سایر لشکریان از راه قم روانه ساختند و مقرر داشتند که در قم توقف نموده منتظر ورود نایبالسلطنه باشند و