سرکار نایبالسلطنه به دارالخلافه رفته به شرف آستانبوسی خاقان مغفور مشرف شدند.
خاقان مغفور به نوازش نایبالسلطنه کوشیده نایبالسلطنه را به استیصال عبد الرضاخان که خائن دولتی بود مأمور ساخته و مدد خرج نیز مرحمت فرمودند و سرکار نایبالسلطنه بعد از مرخصی از دارالخلافه به زیارت قم مشرف شده با لشکرهای آذربایجان از راه کاشان روانۀ یزد شدند و حسنعلیمیرزا که در سر یزد نشسته بود از شنیدن رسیدن لشکر آذربایجان و از حدوث غلا و قحطی که در یزد و اردوی او واقع شده بود از سر یزد برخاسته به کرمان رفت و نایبالسلطنه به یزد رسیده عبد الرضاخان تاب توقف نیاورده با شمشیر و قرآن و کفن به استقبال آمده چون قحطی عظیم در یزد واقع بود لشکریان آذربایجان زیاده از دو روز تاب توقف نیاوردند و نایبالسلطنه عبد الرضاخان را همراه برداشته و سیفالدولهمیرزا را در یزد مستقل نموده روانۀ کرمان شدند.
ذکر احوالات آذربایجان بعد از رفتن نایبالسلطنه و روانه شدن قهرمانمیرزا با لشکر و توپخانه به عراق
چنانکه معلوم مطالعهکنندگان شد محمدخان امیر نظام محل اطمینان نایبالسلطنه شده به نیابت کل آذربایجان اختصاص یافت و امیرزاده فریدونمیرزا را برداشته به تبریز رفت و امیرزادگان و حکام جدید هریک بر سر ولایت منسوبۀ خود رفته مشغول به خدمتگزاری دیوان اعلی شدند و امیرزاده قهرمانمیرزا نیز از سلیمانیه عود نموده محمدخان امیر نظام به تدارک رفتن او به عراق مشغول آمد چون فوج خوی و فوج مراغه از جملۀ ابوابجمعی ایشان بود این دعاگوی دولت شاهی فوج خوی را با چهار عراده توپ روانه ساخت و چهارصد نفر سوار از طایفۀ اکراد سرحد مستمال نموده با اینکه تا امروز از آن طایفه ده نفر سوار به هیچ خدمت از خدمات دولت ایران اقدام نمینمودند روانۀ خدمتگزاری نایبالسلطنه ساخت و امیرزاده قهرمانمیرزا نیز با هزار سوار و دو هزار سرباز و هشت عراده توپ با حاجی علی عسکر خواجه سرا از راه قم و کاشان به