اصفهان رفته و از آنجا بعد از ورود نایبالسلطنه به کرمان روانۀ کرمان شدند.
ذکر ورود نایبالسلطنۀ مرحوم به کرمان و گرفتاری حسنعلیمیرزا شجاعالسلطنه
سرکار نایبالسلطنه چنانکه مذکور شد به سبب قحط و غلا در یزد نتوانستند اقامت فرمایند لشکریان را برداشته روانۀ ولایت کرمان شدند و شجاعالسلطنه حسنعلیمیرزا از شنیدن این حکایات به استحکام ارگ از قلعۀ کرمان کوشیده و امنای دولت خاقان مغفور نیز که با نایبالسلطنه صفایی نداشتند دلداریها به او داده او را بر مخالفت نایبالسلطنه تحریص نمودند و نایبالسلطنه بر محال کرمان وارد شده از خیالات ایشان مستحضر گردیده و ایشان را به نوشتن نوشتجات و فرستادن امنا و اظهار نمودن اینکه بر خود شما واضح است که حرکت ما به کرمان از راه اضطرار و الجاء واقع شده چراکه در یزد توقف ممکن نبود و نیتی به جز گذران زمستان تا عید نوروز و ایام بهار نداریم و واضح است که در این اوقات اگر باهم باشیم حاسدان و خائنان دولت منکوب و مخذول خواهند آمد و العیاذ باللّه اگر طریقی دیگر باشد به جز خندۀ دشمنان چه حاصل خواهد شد و با این گفتگوها لشکر آذربایجان را تا یک منزلی کرمان رسانیدند و شاهزاده حسنعلیمیرزا ارگ را که مشهور است به باغ نظر مضبوط ساخته و خود با فرستادگان نایبالسلطنه به استقبال آمده و نایبالسلطنه پادشاه مرحوم را به استقبال او فرستاده او را به اعزاز و احترام تمام وارد اردو گردانید و شاهزاده حسنعلیمیرزا بعد از ورود به اردو در چادر نایبالسلطنه منزل گزیده در همان شب دو فوج از سربازان آذربایجان مأمور شدند که گرماگرم بدون اینکه سخنی دیگر مفهوم شود روانۀ ارگ شوند و افواج قاهره به ارگ رفته ارگ را گرفته بعد از تسخیر برج و باره شاهزاده حسنعلیمیرزا را سرکار نایبالسلطنه بیاختیار فرموده او را با دویست نفر سوار به دست محمد زمانخان قاجار سپرده به خدمت خاقان مغفور فرستادند و خاقان مغفور نیز شاهزاده حسنعلیمیرزا را تا ایام حیات نایبالسلطنه به طرز محبوسین نگهداری فرمودند پس از این مقدمات نایبالسلطنه وارد کرمان شده لشکریان را جابهجا نموده آن زمستان تا ایام بهار به