انداختن گلوله و سرکشی امری دیگر مشاهده نکردند. این معنی بر طبع غیور نایبالسلطنه در اول ورود به خاک خراسان گران آمده با وجود اینکه فصل زمستان و همۀ روی صحرا پر از برف و یخ بود و توپهای بزرگ و تدارک قلعهگیری همراه نبود حکم به محاصرۀ قلعه فرمودند.
رضا قلیخان از شنیدن این خبر مضطرب شده در خدمت قائممقام اظهار برائت ذمۀ خود را از حرکات تفنگچیان قلعه سلطان میدان نموده به تفنگچیان صراحة نوشت که دست از قلعهداری کشیده دارند اما خود از آمدن خدمت تقاعد ورزیده قائممقام را معاودت داد و تا رسیدن قائممقام قلعه را سربازان و توپچیان قهرا گرفتند نایبالسلطنه به جهت عدم وحشت رعایا و لشکریان خراسان تفنگچیان قلعه را بعد از مقهوریت و گرفتاری و نوزاش و نصیحت فرموده بدون اذیت و آزار به اوطان خود مرخصی دادند و از آنجا لشکر را برداشته روانۀ مشهد مقدس شدند و شاهزاده احمدعلیمیرزا خواهی نخواهی به استقبال آمده در همان استقبال مسلوب الاختیار شده با مستحفظین به دارالخلافهاش روان داشتند و سرکار نایبالسلطنه روانۀ مشهد مقدس شده به زیارت امام علیه السلام رنجهای کشیده و غمهای رسیده را فراموش فرمودند و در آن زمستان لشکریان نظام و غیرنظام را در مشهد مقدس و نیشابور و سبزوار جابهجا کرده به فکر کار خوانین یاغی افتادند و طهماسبمیرزا را به آذربایجان فرستاده به احضار افواج بهادران روس و توپهای بزرگ قلعه کوب و بقیۀ سوارۀ آذربایجان حکم دادند که در بهار متوجه مشهد مقدس شوند و آن زمستان را در خدمت امام ثامن ضامن به فراغت و خرمی به سر بردند.
ذکر احوال آذربایجان از هنگام رفتن نایبالسلطنه تا روانه شدن طهماسبمیرزا با توپخانه و نظام به خراسان
چون مملکت آذربایجان از جمیع لشکر نظام خالی شد و سوای دو فوج افشار و یک فوج بهادران روس که آنها هم در ولایت سلیمانیه مشغول خدمت بودند لشکری در آذربایجان نمانده بود محمدخان امیر نظام و این دعاگوی دولت پادشاهی به فکر گرفتن