برگه:Tarikhe Now.pdf/۱۶۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

قوچان و جمعی از ترکمانان جمع‌آوری کرده نشسته دروب قلعه را بسته به فکر کار خود افتاده چنان گمان می‌کرد که نایب‌السلطنه نیز مثل سایر شاهزادگان و سرداران به رنگ و ریو او فریفته شده خود و مملکت خود را به سرهم‌بندی و چاپلوسی می‌توانند نگه داشت به این جهت به ارسال عرایض پرداخته و به قبول کردن مالیات و دادن پیشکش می‌خواست خود را از این ورطه خلاصی بخشد.

سرکار نایب‌السلطنه صراحة در جواب او فرمایش فرمودند که به غیر از تسلیم شدن و سپردن قلعۀ قوچان چاره‌ای نیست و به آهستگی طی مسافت فرموده منتظر رسیدن لشکر استرآباد و مازندران به سرداری بدیع‌الزمان‌میرزا حاکم استر آباد که ملقب به صاحب‌اختیار است بودند و طی مسافت را به اطراق و آهستگی فرموده و در بیست و پنجم ربیع‌الاول به یک فرسنگی قوچان رسیدند و در همان دو سه روز طهماسب‌میرزا با توپخانه و نظام صالدات و سوار آذربایجان رسید و به فاصلۀ دو سه یوم دیگر صاحب‌اختیار حاکم استرآباد با شش هزار نفر لشکر مازندران به اردوی معلی وارد شدند و نایب‌السلطنه از یک فرسنگی قلعۀ قوچان کوچ کرده در نیم فرسنگی قلعه در طرف غربی نزول اجلال فرمودند و شاهزاده بهرام‌میرزا و طهماسب‌میرزا و شاهزاده ملک‌قاسم‌میرزا از اردو مرخص شده به زیارت مشهد مقدس روانه شدند و لشکریان آذربایجان و مازندران سنگرها بسته به محاصرۀ قلعۀ قوچان مشغول گردیدند و از میان قلعه خراسانیان شب‌ها به سنگرها با شمشیرهای برهنه ریخته به جنگ و جدال اشتغال می‌نمودند و روزها به انداختن توپ و تفنگ کوشیده خودداری می‌کردند و از این طرف سنگرها پیش رفته روزها با توپ‌های بزرگ قلعه‌کوب به کوبیدن قلعه و شب‌ها به انداختن خمپاره کار را بر قلعگیان تنگ می‌ساختند و قریب به یک ماه کار قوچان و قوچانیان به این منوال در میان بود تا آن‌که رضا قلی‌خان به جان آمده از امنای دولت نایب‌السلطنه به مقتضای: و اذا رأو بأسنا قالو امنا طلب امان نموده میرزاعلی پسر میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام را سرکار نایب‌السلطنه به قلعه فرستاده به ملاحظۀ این‌که لشکریان اسلام و مسلمانان قوچان اگر به قهر و غلبه قوچان گرفته شود تلف خواهند شد رضا قلی‌خان را بی‌جنگ و جدال بیرون آوردن اصلح به نظر می‌آمد.