میرزا علی، رضا قلیخان و جعفر قلیخان بجنوردی را با شمشیر و کفن از قلعۀ قوچان برداشته به اردوی نایبالسلطنه رسانید و سرکار نایبالسلطنه جان او را عفو فرموده قراول احترام بر او گماشتند و دو فوج از لشکریان نظام را با قاسمخان سرتیپ به میان قلعه فرستاده حکم به گرفتن شمخالها و ضبط توپهای قوچانیان نموده مقرر فرمودند بعد از یراقچین، تفنگچیان خراسان را از قلعۀ قوچان بیرون کرده به اوطان خود مرخص نمایند و قاسمخان به قلعۀ قوچان وارد شده به مأموریت خود اقدام نماید.
صبح روز جمعۀ بیست و پنجم ربیع الثانی هزار و دویست و چهل و هشت سرکار نایبالسلطنه با دلخوشی تمام فوج صالدات روس را با دو فوج دیگر حاضر فرموده به نفس نفیس با افواج مذکوره وارد قلعۀ قوچان شدند و چنین امری که هرگز در مخیلۀ امنای دولت خاقانی نمیگذشت بعد از فضل خدا در قلیل مدتی به نیروی دولت قاهره به سعی و اهتمام نایبالسلطنه به انجام رسیده پیک بشارت به دارالخلافه روانه شده عرضه داشت این فتوحات را به خدمت خاقان مغفور نمودند و جناب قائممقام در نوشتجاتی که به دارالخلافه نوشته بود قصیدهای به مناسبت آن زمان و آن اوقات گفته و فرستاده بود، این دو بیت از مطلع آن قصیده است:
موت و حیاتی که خیر خلق زمین است | زندگی آصف است و مرگ امین است | |||||
وین دو به وقتی بود که پیک بشارت | بر در شاهنشه زمان و زمین است |
القصه بعد از تسخیر قلعۀ قوچان به هدم بنیان آن قلعۀ سپهراساس حکم نایبالسلطنه صادر شده قلعه را با خاک یکسان نمودند و در ایام توقف اردوی مبارک در کنار قوچان یار محمدخان وزیر هرات از طرف شاهزاده کامران با سیصد سوار به اسم رسالت و به عزم اطلاع از احوال لشکریان آذربایجان قریب به مشهد مقدس آمده از ورود امیرزاده و مقربالخاقان میرزا محمد علی را که در مشهد مقدس بودند خبر داده و ایشان او را اذن به رفتن خدمت سرکار نایبالسلطنه دادند و پس از فتح قوچان و مراجعت او به مشهد مقدس امیرزاده خسرومیرزا و میرزا محمد علی مصلحت دولتی را در آن دیدند که او را به احترام نگه دارند لهذا قراولان احترام بر سر او تعیین شده به همان احوال تا زمان وفات نایبالسلطنه و مراجعت پادشاه مرحوم به آذربایجان در خراسان بود.