سرکار نایبالسلطنه بعد از خراب کردن قلعۀ قوچان حاکم و ضابط بر آن ولایت گماشته به خرمی و خوشدلی با اردوی همایون وارد مشهد مقدس شده به آستانبوسی امام ثامن علیه التحیة و الثناء مشرف شده به نظم سایر امورات مملکت خراسان اشتغال فرمودند.
ذکر احوالات کرمان و حکایاتی که در آن صفحات در ایام توقف نایبالسلطنه در قوچان واقع شد تا ایام وفات نایبالسلطنۀ مرحوم
چنانکه سابقاً مذکور آمد سیفالملوکمیرزا که پسر ظلالسلطان و داماد نایبالسلطنۀ مرحوم بود از طرف نایبالسلطنه به حکومت کرمان سرافراز شده به آن ولایت رفت و امیرزاده قهرمانمیرزا نیز از طرف نایبالسلطنه با قدری لشکر به یزد رفته بایست از آنجا به خراسان رود به سبب اموراتی که در کرمان واقع شد چندی در خطۀ یزد متوقف شده پس از آن به خراسان رفت. چون حسنعلیمیرزا فرمانفرمای فارس از رفتن سرکار نایبالسلطنه به خراسان آسودگی از امورات مملکت فارس پیدا نمود با ایلخانی فارس به سبب اخلاصکیشی به نایبالسلطنه در مقام ایذاء و اذیت برآمده ایلخانی نیز با اکثر طوایف قاشقه به کرمان پیش سیفالملوکمیرزا رفت و حسینعلیمیرزا ایلخانی را با طایفۀ مزبور از سیفالملوکمیرزا مطالبه نمود و سیفالملوکمیرزا مراجعت دادن او را به خدمت فرمانفرما موقوف به اذن و اجازۀ نایبالسلطنه ساخت.
فرمانفرما به سبب دلتنگی که از طرف کارگزاران نایبالسلطنه با شجاعالسلطنه حسنعلیمیرزا که برادر اعیانی او بود داشت حکایت ایلخانی را نیز سربار آن دلتنگیها نموده متجندۀ مملکت فارس را از اطراف و جوانب جمعآوری نموده با اولاد خود و اولاد شجاعالسلطنه از دارالعلم شیراز با پانزده هزار جمعیت از سواره و پیاده و چهار پنج عراده توپ بیرون آمده به عزم گرفتن ایلخانی و تسخیر دارالملک کرمان روانه شد و چون در قلعۀ شهر بابک سه دسته سرباز از فوج قراگوزلوی همدان از طرف نایبالسلطنه مشغول به حفظ آن قلعه بودند قلعۀ شهر بابک را محاصره کرده صاحب منصبان فوج قراگوزلو را به نوید مال و منصب فریفته زیاده از چهار هزار تومان نقد با شمشیرهای